جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با ورتاج

ورتاج

ورتاج
پنبرک: توتا جور ملک شرف بادی واعدات بر آتش غم سوخته بادند چوور تاج. (سوزنی)، آفتاب پرست
فرهنگ لغت هوشیار

ورتیج

ورتیج
بِلدِرچین، پرنده ای با بال های کوتاه منقار کوچک و صدای بلند، کَرَک، وُشم، سَلویٰ، بَدبَدِه، سَمانِه، کَراک، سَمان
ورتیج
فرهنگ فارسی عمید

ارتاج

ارتاج
ارتاج باب، بند کردن در را. در ببستن. ببستن. بستن در را. در را بستن. (تاج المصادر بیهقی) ، پویه دوانیدن. (منتهی الارب). شتر را دوانیدن. پویانیدن شتر. (تاج المصادر بیهقی)
لغت نامه دهخدا