- والاتر
- بالاتر، بلندتر
معنی والاتر - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
بلند مرتبه سرفراز: (بر بخردان مرگ والاسران به از زندگانی بد گوهران) (اسدی)
سرفراز، بلندمرتبه
آسانسور حمل اجناس و اشیاء
آسانسور
تعالی
عالیجناب
معمار
صاحب قامت بلند
اصول انسانیت، مکتب انسان گرائی
جمع سوال، پرسش ها جمع سوال پرسشها
جراحت، زخم، ناراحتی
والاتبار، والانژاد، دارای اصل و نسب عالی
والانژاد، نجیب زاده، دارای اصل ونصب عالی
بنّایی که دیوار گلی چینه چینه می سازد، بنّا، معمار
با هم دوستی و پیوستگی داشتن، یاری داشتن، پیروی کردن
با کسی دوستی و پیوستگی داشتن، پی در پی کردن کاری را، دوستی، پیوستگی: (... و بدین تحفظ و تیقظ اعتقاد من در موالات تو صافی تر گشت) (کلیله. مصحح مینوی. 32)
بلندی رفعت، بلند مرتبگی بزرگی، شرافت نجابت، عزت
جراحت زخم ریش
والاگوهر: (نظارین معدی کرب... رالله سه پسر والاگهر... بود)
بلندمرتبه عالی مقام: (مسند صد رسری کم دید و کم بیند چنو صدر و الاقدر عالی همت و روشن ضمیر) (سوزنی) عالی رتبت، عالی شان
بلند مرتبگی سرفرازی: (تراگر فزونست و الاسری و لیکن ندای زمن برتری)
کسی که عمارت سازد بنا، کسی که دیوار گلی را چینه چینه بر بالای هم گذارد
کسی که عمارت سازد بنا، کسی که دیوار گلی را چینه چینه بر بالای هم گذارد
دارای اصل و نسب عالی والانژاد نجیب زاده
فرانسوی ارزنده
تعداد الکترون های یک اتم یا بنیان که می توانند در واکنش های شیمیایی شرکت کنند، ظرفیت
آسانسور، اتاقکی در بعضی از ساختمان های چندطبقه که به وسیلۀ برق کار می کند و برای جابجا کردن افراد و حمل بار در طبقات مختلف استفاده می شود
عالی قدر، بلندقدر
شاه تیر سقف، تیر چوبی بزرگ و دراز و ستبری که در سقف به کار رفته، شاه تیر، بالار، پالار، پالاری، حمّال، سرانداز، افرسب، فرسپ، داربام