معنی والانه - فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با والانه
والانه
- والانه
- ریش. جراحت. (رشیدی) (برهان قاطع) (آنندراج) (جهانگیری) (فرهنگ نظام) (ناظم الاطباء) (انجمن آرا). خستگی. (فرهنگ خطی). ولانه. (سروری از حاشیۀ برهان قاطع)
لغت نامه دهخدا
پالانه
- پالانه
- مخارجه ای که بر بالای خانه سازند ستاوند ستناوند استو ناوند، یک طبقه از خشت بر روی آجر تیغه سقف. خر پشته
فرهنگ لغت هوشیار
سالانه
- سالانه
- مربوط به سال آنچه که در هر یک سال یک بار منعقد میشود:) جشن سالانه دبستان... . (، مجلس تذکری که در روز وفات عزیزی منعقد کنند، بهر سال در هر سال
فرهنگ لغت هوشیار