معنی والاگهر - فرهنگ واژه فارسی سره
واژههای مرتبط با والاگهر
والاگهر
- والاگهر
- والاگوهر: (نظارین معدی کرب... رالله سه پسر والاگهر... بود)
فرهنگ لغت هوشیار
والاگهر
- والاگهر
- والاتبار. نژادۀ بلندنسب:
سفر نیست آهو که والاگهر
چو بیند جهان بیش گیرد هنر.
اسدی
لغت نامه دهخدا
والاگهر
- والاگهر
- بزرگوار، شریف، شریف نسب، نجیب، نژاده، والاتبار، والاگهر، والانژاد
متضاد: بدگهر
فرهنگ واژه مترادف متضاد
والادگر
- والادگر
- بنّایی که دیوار گلی چینه چینه می سازد، بنّا، معمار
فرهنگ فارسی عمید