معنی والاتبار
- والاتبار((تَ))
- دارای اصل و نسب، نجیب زاده
واژههای مرتبط با والاتبار
والاتبار
- والاتبار
- والانژاد، نجیب زاده، دارای اصل ونصب عالی
والاتبار
- والاتبار
- دارای اصل و نسب عالی والانژاد نجیب زاده
والاتبار
- والاتبار
- عالی نسب. والانژاد. نسیب. بزرگزاد. نجیب زاده. که تباری عالی و والا دارد
والاتبار
- والاتبار
- شریف نسب، گهری، نجیب زاده، نجیب، والانسب، والاگهر، والانژاد
والاتباری
- والاتباری
- والانژادی بلند مرتبه
بالاجبار
- بالاجبار
- به ناچار
بوالاخبار
- بوالاخبار
- رجوع به ابوالاخبار شود
بالاجبار
- بالاجبار
- اجباری، اجبار
والاباف
- والاباف
- بافنده والا (یار والاباف کسب و کار من سودای اوست قیمت هرکس بقدر همت والای اوست) (سیفی)