احبّا. جمع واژۀ حبیب. (دهّار). دوستان: درد احبا نمی برم به اطبا. سعدی، علمای یهود، مدادها، نشانها، صورتها. - سورۀ احبار، سورۀ مائده. (غریبین ابوعبید هروی). - کعب الاحبار، و آن غلط است و صحیح آن کعب الحبر باشد واو یکی از علمای تابعین است که از یهود بود و مسلمانی گرفت. (منتهی الارب)
اَحِبّا. جَمعِ واژۀ حبیب. (دهّار). دوستان: درد احبا نمی برم به اطبا. سعدی، علمای یهود، مدادها، نشانها، صورتها. - سورۀ احبار، سورۀ مائده. (غریبین ابوعبید هروی). - کعب الاحبار، و آن غلط است و صحیح آن کعب الحبر باشد واو یکی از علمای تابعین است که از یهود بود و مسلمانی گرفت. (منتهی الارب)
مرکب از ’مزده’ + ’یسن’، پرستندۀ مزدا. پرستندۀ خدای یگانه. (از یشت ها تألیف پورداود ج 1 ص 28). مزده یسن. پیرو مزدیسنا:...و مزدیسن یعنی خداپرست، چه مزد و مزدا نام خدا و ’یسن’ ستایش خدای است و یسن را یشن و یشت هم آورده اند و این نوع تصرف و تصحیف در غالب مصادر در فارسی بکار آمده مانند: منش، منشن، منشت. خورش، خورشن، خورشت. پاداش، پاداشن، پاداشت و غیره. (تاریخ سیستان چ بهار حاشیۀ ص 34). و رجوع به مزدیسنا شود
مرکب از ’مزده’ + ’یسن’، پرستندۀ مزدا. پرستندۀ خدای یگانه. (از یشت ها تألیف پورداود ج 1 ص 28). مزده یسن. پیرو مزدیسنا:...و مزدیسن یعنی خداپرست، چه مزد و مزدا نام خدا و ’یسن’ ستایش خدای است و یسن را یشن و یشت هم آورده اند و این نوع تصرف و تصحیف در غالب مصادر در فارسی بکار آمده مانند: منش، منشن، منشت. خورش، خورشن، خورشت. پاداش، پاداشن، پاداشت و غیره. (تاریخ سیستان چ بهار حاشیۀ ص 34). و رجوع به مزدیسنا شود
احتباء بثوب، در خود پیچیدن جامه را، یا پشت و ساقین را بفوطه بسته نشستن. (منتهی الارب). فراهم بستن پشت و هر دو ساق بفوطه یا دستار خود، در پرده شدن زن بروز دوم از سال نهم خویش
احتباء بثوب، در خود پیچیدن جامه را، یا پشت و ساقین را بفوطه بسته نشستن. (منتهی الارب). فراهم بستن پشت و هر دو ساق بفوطه یا دستار خود، در پرده شدن زن بروز دوم از سال نهم خویش