جدول جو
جدول جو

معنی احباء

احباء
(اَ حِبْ با)
احبّا. جمع واژۀ حبیب. (دهّار). دوستان:
درد احبا نمی برم به اطبا.
سعدی، علمای یهود، مدادها، نشانها، صورتها.
- سورۀ احبار، سورۀ مائده. (غریبین ابوعبید هروی).
- کعب الاحبار، و آن غلط است و صحیح آن کعب الحبر باشد واو یکی از علمای تابعین است که از یهود بود و مسلمانی گرفت. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا