اَحِبّا. جَمعِ واژۀ حبیب. (دهّار). دوستان: درد احبا نمی برم به اطبا. سعدی، علمای یهود، مدادها، نشانها، صورتها. - سورۀ احبار، سورۀ مائده. (غریبین ابوعبید هروی). - کعب الاحبار، و آن غلط است و صحیح آن کعب الحبر باشد واو یکی از علمای تابعین است که از یهود بود و مسلمانی گرفت. (منتهی الارب)
شمردن شماره کردن، بر شماری، به یاد سپردن، دریافتن شمردن تعدید شماره کردن ضبط کردن حفظ آمار گرفتن سرشماری کردن توضیح اصل این کلمه در عربی از حصی است بمعنی سنگریزه زیرا که با سنگریزه میشمرده اند و بعد مصدر احصاء از حصی ساخته شده است