مرکّب از: هول عربی + ناک فارسی، مهیب. ترسناک. (یادداشت مرحوم دهخدا)، چیزی که از دیدن آن هیبت و ترس در دل پدید آید. (آنندراج) : یکی باد برخاست بس هولناک دل جنگیان شد از آن پر ز باک. فردوسی. جایی و چه جای از این مغاکی مانندۀ گور هولناکی. نظامی. چو گردن کشید آتش هولناک به بیچارگی تن بینداخت خاک. سعدی (از آنندراج)، یکی آتشین وادی هولناک که از هول او دیو گشتی هلاک. عبداﷲ هاتفی (از آنندراج)
مُرَکَّب اَز: هول عربی + ناک فارسی، مهیب. ترسناک. (یادداشت مرحوم دهخدا)، چیزی که از دیدن آن هیبت و ترس در دل پدید آید. (آنندراج) : یکی باد برخاست بس هولناک دل جنگیان شد از آن پر ز باک. فردوسی. جایی و چه جای از این مغاکی مانندۀ گور هولناکی. نظامی. چو گردن کشید آتش هولناک به بیچارگی تن بینداخت خاک. سعدی (از آنندراج)، یکی آتشین وادی هولناک که از هول او دیو گشتی هلاک. عبداﷲ هاتفی (از آنندراج)
بوالهوس. باهوس. هوسمند. خواهشمند و آرزومند. (آنندراج). آرزومند و طالب و دارای هوی و هوس. (ناظم الاطباء) : گفتم آه آتشین بس کن، نه من خاک توام ؟ نه مسلسل همچو آبم تا هوسناک توام ؟ خاقانی. به نادیده دیدن هوسناک بود به هر جا که شد چست و چالاک بود. نظامی. در عالم عشق گشته چالاک در خواندن شعرها هوسناک. نظامی. شنیدم کزپی یاری هوسناک به ماتم نوبتی زد بر سر خاک. نظامی. چون ز پی دانه هوسناک شد مقطعاین مزرعۀ خاک شد. نظامی. عجب از طبع هوسناک منت می آید من خود از مردم بی طبع عجب می مانم. سعدی
بوالهوس. باهوس. هوسمند. خواهشمند و آرزومند. (آنندراج). آرزومند و طالب و دارای هوی و هوس. (ناظم الاطباء) : گفتم آه آتشین بس کن، نه من خاک توام ؟ نه مسلسل همچو آبم تا هوسناک توام ؟ خاقانی. به نادیده دیدن هوسناک بود به هر جا که شد چست و چالاک بود. نظامی. در عالم عشق گشته چالاک در خواندن شعرها هوسناک. نظامی. شنیدم کزپی یاری هوسناک به ماتم نوبتی زد بر سر خاک. نظامی. چون ز پی دانه هوسناک شد مقطعاین مزرعۀ خاک شد. نظامی. عجب از طبع هوسناک منت می آید من خود از مردم بی طبع عجب می مانم. سعدی