معنی لولانک - فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با لولانک
لولانک
لولانک
ظرف برنجی بزرگی که درآن روغن و جز آن کنند دبه روغن لولاور دبه روغن و ظرف برنجی بزرگ که روغن و امثال آن در کنند، لولاور
فرهنگ لغت هوشیار
لولانک
لولانک
لورانک. دبۀ روغن و ظرف برنجی بزرگ که روغن و امثال آن در آن کنند. لولاور. (برهان)
لغت نامه دهخدا
لورانک
لورانک
دبه، ظرف روغن ظرفی فلزی که در آن روغن و غیره کنند دبه روغن
فرهنگ لغت هوشیار
چولانک
چولانک
دهی است از دهستان پائین رخ بخش کدکن شهرستان تربت حیدریه. 187 تن سکنه دارد. از قنات آبیاری میشود. محصول عمده اش غلات و پنبه است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
لولانج
لولانج
بی شک همان گولانج است که به تصحیف خوانده اند و گولانج حلوائی است. رجوع به گولانج شود. لابرلا. (آنندراج) (برهان). لولانچ. (برهان)
لغت نامه دهخدا
لورانک
لورانک
دبۀ روغن را گویند و بعضی گویند ظرفی باشد برنجی که روغن و غیره در آن کنند. جای روغن. آوند و ظرف روغن. لوراور. (برهان). لولانک. لوراک. (شعوری)
لغت نامه دهخدا
لولاک
لولاک
اگر نبودی تو، اشاره به حدیث قدسی خطاب به پیغمبر اسلام، برای مِثال «لَولاکَ، لَمّا خَلَقتُ الاَفلاکَ» ( اگر تو نبودی افلاک را خلق نمی کردم)
فرهنگ فارسی عمید
جدول جو جستجوی پیشرفته در مجموعه فرهنگ لغت، دیکشنری و دایره المعارف گوناگون
© 2025 | تمامی خدمات جدول جو رایگان است.