جدول جو
جدول جو

معنی وهمناک

وهمناک((وَ))
بدگمان، ترسان، هولناک، مخوف
تصویری از وهمناک
تصویر وهمناک
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با وهمناک

وهمناک

وهمناک
بد گمان، ترسان، سهمگین دارای شک شاک بدگمان، ترسان ترساننده، هولناک مخوف
فرهنگ لغت هوشیار

وهمناک

وهمناک
دارای شک. شاک ّ. بدگمان. وهمی و گمان کننده. (آنندراج) :
طبع تو اگرچه وهمناک است
چون من به توام تو را چه باک است.
ابوالفیض فیاضی (از آنندراج).
، ترسان. ترسنده، هولناک. مخوف. خوفناک. خطرناک. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا

وهمناک

وهمناک
ترسناک، خوف آمیز، خوفناک، رعب انگیز، سهمگین، سهمناک، مخوف، مدهش، موحش، مهیب، وحشت افزا، وحشتناک، وهم انگیز، هراس انگیز، هولناک، هولناک
فرهنگ واژه مترادف متضاد

سهمناک

سهمناک
ترس دار، ترسناک، هولناک، برای مِثال این چنین اسبی تواند برد بیرون مرمرا / از چنین وادی، ز قاعی سهمناک و نیش زن (منوچهری - ۸۳)
سهمناک
فرهنگ فارسی عمید

سهمناک

سهمناک
هولناک. دارای ترس و بیم. (ناظم الاطباء). مهیب. هول:
فکند از سر تخت خود را بخاک
برآمد ز جانش آتشی سهمناک.
فردوسی.
ما از دیوان و پریان از این سهمناک تر کس ندیده ایم. (اسکندرنامۀ نسخۀ خطی سعید نفیسی). چون این بگفت نگاه کرد شخصی عظیم و سهمناک دید. (قصص الانبیاء). ماهی سهمناک بود هفتاد تن را زهره پاره شد. (قصص الانبیاء). بخت النصر خوابی دید عظیم سهمناک. (مجمل التواریخ و القصص). آواز سهمناک بگوش روباه آمدی. (کلیله و دمنه). نظر در قعر چاه افکند اژدهایی سهمناک دید. (کلیله و دمنه).
بسا شیر درنده و سهمناک
که از نوک خاری درآید بخاک.
نظامی.
همان دریا که موجش سهمناک است
گلی را باغ و باغی را هلاک است.
نظامی
لغت نامه دهخدا

سهمناک

سهمناک
بیمناک، ترس آور، ترسناک، خوفناک، دهشت زده، دهشتناک، رعب آور، رعب انگیز، موحش، مهیب، مهیل، واهمه ناک، هراسیده، هولناک
فرهنگ واژه مترادف متضاد