- هناینده
- موثر
معنی هناینده - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
تهیه کننده
امکانات
آژان، وکیل، اکسپوزان
آنکه آلاید
صعودی
آکتیویتور
اثر گذاشتن، تاثیر کردن، اثر کردن
آنکه آرایش دهد
آنکه آسودگی گرفته آنکه باسایش مشغول است
آنکه رباید
پاک کننده پاکیزه سازنده، جلادهنده
تازی گشته اوباره از ماران
اسم انداییدن اندودن، اندود کننده کاهگل کننده، زراندود کننده
حقیر ترین بنده
آنکه بکسی یا بچیزی پناه برد پناه آورنده پناه گیرنده پناهیده زنهاری زینهاری ملتجی، جمع پناهندگان، پناه دهنده، باری تعالی
خواننده، نغمه کننده
آن که چیزی یا کسی را بشناسد آگاه مطلع
پاکیزه کننده، جلادهنده
ستایش کننده، مدح کننده
پناه گیرنده، پناه برنده، برای مثال درگذر از جرم که خواهنده ایم / چارۀ ما کن که پناهنده ایم (نظامی۱ - ۷)
آرایش دهنده، زینت دهنده
آهنگ کننده، رغبت کننده
اندود کننده، کاهگل کننده
گوینده، کسی که سخنی بگوید
ترسنده، آنکه از چیزی بترسد
سازنده و آراینده، به رشته کشنده
کسی که چیزی را از جایی می رباید
شاعر، سرود گوی، سرودخوان، برای مثال من که سرایندۀ این نوگلم / باغ تو را نغز نوا بلبلم (نظامی۱ - ۱۹) ، گوینده
استراحت کننده، آنکه در آسایش به سر می برد
آگاه، دانا، عارف، آنکه کسی یا چیزی را می شناسد
افزاینده
باز کننده