جمع واژۀ همّه. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). همت ها. اندیشه های بلند: اندر دلش دیانت و اندر کفش سخا اندر تنش مروت و اندر سرش همم. فرخی. هرکه را بینی با بخشش و با خلعت اوست همتی دارد در کار سخا، به ز همم. فرخی. همم بقایای امم در مهاوی قصور و نقصان قرار گرفته. (تاریخ بیهقی). گردش گردون نیارد همچو تو نیکوسیر دیدۀ گردون نبیند همچو تو عالی همم. مسعودسعد. آرزوی جان ملک عدل و همم بود از ملک عادل همام برآمد. خاقانی. ، آرزوها: یک همت تو حاصل گرداندم همم یک فکرت تو زایل گرداندم فکر. مسعودسعد
جَمعِ واژۀ هِمّه. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). همت ها. اندیشه های بلند: اندر دلش دیانت و اندر کفش سخا اندر تنش مروت و اندر سرش همم. فرخی. هرکه را بینی با بخشش و با خلعت اوست همتی دارد در کار سخا، به ز همم. فرخی. همم بقایای امم در مهاوی قصور و نقصان قرار گرفته. (تاریخ بیهقی). گردش گردون نیارد همچو تو نیکوسیر دیدۀ گردون نبیند همچو تو عالی همم. مسعودسعد. آرزوی جان ملک عدل و همم بود از ملک عادل همام برآمد. خاقانی. ، آرزوها: یک همت تو حاصل گرداندم همم یک فکرت تو زایل گرداندم فکر. مسعودسعد
فرخنده، مبارک، مرغ سعادت، نام دختر گشتاسب پادشاه کیانی و خواهر اسفندیار، پرنده ای با جثه بزرگ که قدما می پنداشتند سایه اش بر سر هر کسی بیفتد به سعادت و خوشبختی میرسد، از شخصیتهای شاهنامه، نام دختر بهمن اسفندیار ملقب به چهرزاد
فرخنده، مبارک، مرغ سعادت، نام دختر گشتاسب پادشاه کیانی و خواهر اسفندیار، پرنده ای با جثه بزرگ که قدما می پنداشتند سایه اش بر سر هر کسی بیفتد به سعادت و خوشبختی میرسد، از شخصیتهای شاهنامه، نام دختر بهمن اسفندیار ملقب به چهرزاد
طلب کردن. (تاج المصادر بیهقی). جستن چیزی را و تجسس نمودن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). جستن چیزی را و تجسس نمودن. (از اقرب الموارد). رجوع به تجسس شود، شپش جستن در سر کسی. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
طلب کردن. (تاج المصادر بیهقی). جستن چیزی را و تجسس نمودن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). جستن چیزی را و تجسس نمودن. (از اقرب الموارد). رجوع به تجسس شود، شپش جستن در سر کسی. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)