بچه نارس و مرده که پیش از فرارسیدن هنگام ولادت از شکم مادر بیفتد سقط جنین: در پزشکی بچۀ نارس و مرده افکندن، سقط کردن سقط کردن: در پزشکی بچۀ نارس و مرده افکندن
بچه نارس و مرده که پیش از فرارسیدن هنگام ولادت از شکم مادر بیفتد سقط جنین: در پزشکی بچۀ نارس و مرده افکندن، سقط کردن سقط کردن: در پزشکی بچۀ نارس و مرده افکندن
پاره آجر ویژگی کالای پست و بی بها دشنام، سهو و خطا در گفتن یا نوشتن فضیحت، رسوایی شخص ضعیف و فرومایه سقط شدن: مردن، تلف شدن حیوان چهارپا سقط گفتن: دشنام دادن، ناسزا گفتن
پاره آجر ویژگی کالای پَست و بی بها دشنام، سهو و خطا در گفتن یا نوشتن فضیحت، رسوایی شخص ضعیف و فرومایه سَقَط شدن: مردن، تلف شدن حیوان چهارپا سَقَط گفتن: دشنام دادن، ناسزا گفتن
فرود آوردن، خواری، در آمدن، کم شدن، به بدی در افتادن فرودآوردن چیزی را، درآوردن درشهری داخل کردن کسی را درشهر، فرودآمدن ازمقام و منزلت سقوط کردن، درآمدن بشهری، نزول بجایی، دخول در شهری، خواری ذلت
فرود آوردن، خواری، در آمدن، کم شدن، به بدی در افتادن فرودآوردن چیزی را، درآوردن درشهری داخل کردن کسی را درشهر، فرودآمدن ازمقام و منزلت سقوط کردن، درآمدن بشهری، نزول بجایی، دخول در شهری، خواری ذلت
بر گرفتن از زمین، چیدن، درز گرفتن جامه را، پینه کاری، فراگرفتن به دست آوردن برداشته بر چیده بر گرفته، خوشه میوه: افتاده یا ریخته از زمین برداشتن چیزی را، چیدن (دانه و غیره)
بر گرفتن از زمین، چیدن، درز گرفتن جامه را، پینه کاری، فراگرفتن به دست آوردن برداشته بر چیده بر گرفته، خوشه میوه: افتاده یا ریخته از زمین برداشتن چیزی را، چیدن (دانه و غیره)