جدول جو
جدول جو

معنی هروب - جستجوی لغت در جدول جو

هروب
(هََ)
از قراء صنعاء یمن. (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از هرول
تصویر هرول
دانه ای شبیه ماش، ملک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هروی
تصویر هروی
از مردم هرات، تهیه شده در هرات، لهجۀ فارسی رایج در هرات
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ضروب
تصویر ضروب
انواع، نوع ها، صنف ها، شکل ها، صورت ها، گونه ها، جمع نوع
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خروب
تصویر خروب
خرنوب، درختی با شاخه های گره دار، برگ های مرکب، گل های زرد خوشه ای و میوۀ غلاف دار، دراز، شیرین و شبیه باقلا، سخینوس، کورگیاه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از غروب
تصویر غروب
زمان قرار گرفتن خورشید در افق، پایان روز، فرو رفتن و ناپدید شدن آفتاب یا ستاره، پایان یافتن چیزی یا امری مثلاً غروب جوانی، غروب دولت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حروب
تصویر حروب
حرب ها، جنگها، نبردها، جمع واژۀ حرب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از طروب
تصویر طروب
بسیار خوشحال، نشاط آور
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مروب
تصویر مروب
تغار ماست
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غروب
تصویر غروب
فرو رفتن و جز آن، فرو رفتن ماه و آفتاب
فرهنگ لغت هوشیار
گرد باد گرد انگیز وزیدن باد، بیدار شدن شکست خوردن، سر خوش رفتن -1 وزیدن باد، طلوع کردن ستاره، وزش باد: (برآمدبادی ازاقصای بابل هبوبش خاره دروباره افکن) (منوچهری)، طلوع ستاره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هربو
تصویر هربو
گیاهی است شبیه به ضیمران وریحان: (اگر چه هربود چون ضمیران بوددرشکل کجاتوان شبه ضمیران به هربوکردک) (اثیرااخسیکتی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هروی
تصویر هروی
اهل هرات
فرهنگ لغت هوشیار
بنگرید به هراول واحدی ازقواعی نظامی که درمقدم قشون حرکت کند برای هدایت وحفاظت آن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هروک
تصویر هروک
زرشک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هروز
تصویر هروز
هرروز: گارزی که همت جامه مرتفع دارد و همه روز درآب ایستد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کروب
تصویر کروب
جمع کرب، اندوه های سخت اندوه های دم گیر
فرهنگ لغت هوشیار
جمع طرب، شادی ها مرد بسیار طرب آن که پیوسته شاد بود، جمع طرب شادی ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عروب
تصویر عروب
خنده رو زن، شویدوست، زندوست مرد، خوبروی زن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حروب
تصویر حروب
رزمها، جنگها، کارزار ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اروب
تصویر اروب
سرگردان، تن آسایی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ثروب
تصویر ثروب
جمع ثرب، چادر پیه ها چربی های اندرونه چربی ها
فرهنگ لغت هوشیار
ستور رام شتر رام، جمع درب، از ریشه پارسی دروازه ها جمع درب دروازه ها
فرهنگ لغت هوشیار
خروب: پارسی تازی گشته خرنوب درختی است از تیره پروانه واران شبیه بدرخت گردو و دارای گلهای زرد. میوه اش در غلافی دراز شبیه باقلا جای دارد. طعم آن شیرین است و از آن رب سازند، قسمی از آن بوته ایست مرتفع و خاردار دارای شاخه های متفرق و گلهای زرد رنگ خرنوب نبطی، خرنوب یا خرنوب شامی. واحد وزن معادل یک قیراط بود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تروب
تصویر تروب
مستمند و فقیر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شروب
تصویر شروب
جمع شروب، آبنوشندگان آب نوشنده، آب ناگوار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ضروب
تصویر ضروب
جمع ضرب، گونه ها، روشها، اقسام بسیار زننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حروب
تصویر حروب
((حُ))
جمع حرب، جنگ ها، رزم ها، کارزارها
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دروب
تصویر دروب
((دُ))
جمع درب، دروازه ها
فرهنگ فارسی معین
تصویری از طروب
تصویر طروب
((طُ))
جمع طرب، شادی ها
فرهنگ فارسی معین
تصویری از طروب
تصویر طروب
((طَ))
مرد بسیار طرب، آن که پیوسته شاد بود
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ضروب
تصویر ضروب
((ضُ))
جمع ضرب، گونه ها، انواع، اجزای آخر بیت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از غروب
تصویر غروب
((غُ))
فرو رفتن و ناپدید شدن آفتاب یا هر ستاره دیگر، هنگام غروب آفتاب
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کروب
تصویر کروب
((کُ))
جمع کرب
فرهنگ فارسی معین
تصویری از غروب
تصویر غروب
ایوار، فروشد، شامگاه
فرهنگ واژه فارسی سره