- هرء (قَ مَ صَ)
بسیار فحش یا زشت گفتن یا بسیار خطا کردن در سخن، سخت شدن سرما بر کسی چنانکه خواهد بکشد او را. یا کشتن سرما کسی را، سخت سرد گردیدن باد. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) ، نیک پختن گوشت را. (منتهی الارب). نیک پختن گوشت چنانکه از هم باز شود. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) ، نیک پخته شدن گوشت. (منتهی الارب)
