جدول جو
جدول جو

معنی هرد

هرد
زردچوبه، غدۀ زیرزمینی و زرد رنگ گیاهی علفی با برگ های بیضی شکل به همین نام که به عنوان ادویه و دارو مصرف می شود، این غده ها در اطراف ساقۀ زیرزمینی تولید می شود، زرچوبه، دارزرد
تصویری از هرد
تصویر هرد
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با هرد

هرد

هرد
سنسکریت تازی شده زرد چوبه از گیاهان سنسکریت تازی شده کرکم (زعفران)، گل سرخ زردچوبه. زعفران، گل سرخ
فرهنگ لغت هوشیار

هرد

هرد
زعفران. (منتهی الارب). الکوکم الاصفر. (اقرب الموارد) ، گل سرخ. (منتهی الارب). الطین الاحمر. (اقرب الموارد) ، بیخ درختی است که بدان رنگ کنند. (منتهی الارب). و رنگ زرد دهد. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

هرد

هرد
در فارسی و عربی از هریدر سنسکریت است به معنی چوب زرد. (حاشیۀ برهان چ معین). زردچوبه را گویند و به عربی عروق الصفر خوانند. (برهان)
لغت نامه دهخدا

ارد

ارد
خیر، برکت، فرشته نگهبان ثروت، نام چند تن از پادشاهان اشکانی، نام چند تن از پادشاهان اشکانی
ارد
فرهنگ نامهای ایرانی

آرد

آرد
نرمه و آس کرده حبوب گردی که از کوبیدن یا آسیا کردن غلات بدست آید: آرد گندم آردجو آرد برنج. روز بیست و پنجم از هر ماه شمسی. صحیح (ارد) است
فرهنگ لغت هوشیار