- هختن
- کشیدن، سنجیدن
معنی هختن - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
کشیدن برکشیدن بیرون آوردن بیرون کشیدن: آهختن تیغ، بر آوردن دیوار و مانند آن، بر افراختن برافراشتن، بیرون کردن جامه کندن لباس، تیز کردن گوش براق کردن یال، تحریک کردن تهییج کردن، رها کردن اطلاق سر دادن، استوار کردن چنانکه تنگ را بر ستور و مانند آن
بیرون کشیدن چیزی از چیز دیگر مانند شمشیر از غلاف یا دست از دست دیگری، برکشیدن، کشیدن، درآوردن
بالا آوردن چیزی به قصد زدن مانند شمشیر
بلند کردن، برافراختن
آهیختن، برآهختن، آهنجیدن، آختن، اختن
بالا آوردن چیزی به قصد زدن مانند شمشیر
بلند کردن، برافراختن
آهیختن، برآهختن، آهنجیدن، آختن، اختن
اجازه دادن
طبخ کردن، پزیدن
رهائی بخشیدن، نجات دادن، رستگاری بخشیدن
(پسرانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
خوش اندام، نیرومند، خوش اندام، نام یکی از متحدان داریوش درحمله به مغان، نام پسر ویشتاسب پادشاه هخامنشی
بر آوردن کشیدن بر کشیدن بیرون کشیدن: آختن تیغ آختن شمشیر از نیام، بر افراشتن بالا بردن: سر تاجشان بر سپهر آختند (یوسف و زلیخا)، کوک کردن و نواختن آلت موسیقی
مخفف ریختن
دو قطعه پارچه را بوسیله سوزن و نخ بهم پیوستن، بوسیله تیر یا نیزه دو چیز را بهم متصل کردن، با تیر یا نیزه درع و زره را ببدن دشمن پیوستن
مقابل سستی، مصیبت، بلا
خوش قامت، خوش اندام
سنجیدن، وزن کردن، سختیدن، برسختن، برای مثال سریر و سراپرده و تاج و تخت / نه چندان کزو برتوانند سخت (نظامی۵ - ۸۴۸)
رها کردن، فرو گذاشتن، گذاشتن
هلیدن
هلیدن
بارنده
گذاشتن، نهادن
وجود داشتن
برکشیدن بیرون آوردن
آهیختن، کشیدن
بودن، وجود داشتن
مادۀ خوراکی را روی آتش گذاشتن و حرارت دادن تا قابل خوردن شود، طبخ کردن، نرم و قابل خوردن شدن مواد غذایی توسط حرارت، طبخ شدن
اشیای سفالی را در کوره گذاشتن و حرارت دادن
اشیای سفالی را در کوره گذاشتن و حرارت دادن
برکشیدن، برآوردن و بیرون کشیدن چیزی، مثل بیرون کشیدن تیغ از غلاف، اختن
آختن، برکشیدن، برآوردن و بیرون کشیدن چیزی مثل بیرون کشیدن تیغ از غلاف
Bake, Cook
печь , готовить
backen, kochen
пекти , готувати
piec, gotować
烘焙 , 做饭