جدول جو
جدول جو

معنی پختن

پختن
((پُ تَ))
کنایه از آماده کردن، مهیا ساختن، با تجربه و کارآزموده گشتن
تصویری از پختن
تصویر پختن
فرهنگ فارسی معین