معنی پختن پختن((پُ تَ)) کنایه از آماده کردن، مهیا ساختن، با تجربه و کارآزموده گشتن تصویر پختن فرهنگ فارسی معین
پختن پختن مادۀ خوراکی را روی آتش گذاشتن و حرارت دادن تا قابل خوردن شود، طبخ کردن، نرم و قابل خوردن شدن مواد غذایی توسط حرارت، طبخ شدناشیای سفالی را در کوره گذاشتن و حرارت دادن فرهنگ فارسی عمید