جدول جو
جدول جو

معنی ناک - جستجوی لغت در جدول جو

ناک
آلوده، آغشته هندی گلابی هندی امرود هندی سبری (گویش اسپهانی) زبون
تصویری از ناک
تصویر ناک
فرهنگ لغت هوشیار
ناک
آلوده، آغشته
تصویری از ناک
تصویر ناک
فرهنگ فارسی معین
ناک
پسوندی است که با الحاق به اسم، صفت یا بن مضارع تشکیل صفت دهد و معنی آن با، پر، آورد، ور، مند، گین، آگین، آلود و مانند آنهاست، اندوهناک، دردناک
تصویری از ناک
تصویر ناک
فرهنگ فارسی معین
ناک
لات بی چیز، آن که آه در بساط ندارد
تصویری از ناک
تصویر ناک
فرهنگ فارسی معین
ناک
آمیخته به، آلوده به
پسوند متصل به واژه به معنای توام با مثلاً اندوهناک، دردناک، سوزناک، نمناک، بیمناک
فقیر، آلوده
آغشته، مغشوش، غش دار
مشک مغشوش، برای مثال چه ژاژ طیان نزدیک تو چه این سخنان / چه مشک خالص پیش دماغ خشک چه ناک (جمال الدین عبدالرزاق - ۲۲۹)
تصویری از ناک
تصویر ناک
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ناکس
تصویر ناکس
اوباش
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ناکث
تصویر ناکث
شکنندۀ عهد و پیمان، پیمان شکن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ناکس
تصویر ناکس
سرافکنده، نگونسار، سرنگون، خمیده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ناکح
تصویر ناکح
آنکه خطبۀ عقد ازدواج را می خواند، عاقد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ناکس
تصویر ناکس
نااهل، نالایق، پست و فرومایه، بی سر و پا، بدسرشت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ناکی
تصویر ناکی
ناک بودن بی پولی مفرط، سرحال نبودن ظشفته حال بودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ناکس
تصویر ناکس
فرومایه، خسیس، پست، خوار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ناکح
تصویر ناکح
کابین کننده زناشویی کننده نکاح کننده ازدواج کننده، جمع ناکحین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ناکث
تصویر ناکث
شکننده عهد و پیمان، بر هم زننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ناکب
تصویر ناکب
عدول کننده، اعراض کننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ناکش
تصویر ناکش
((کَ یا کِ))
مجرایی در دیوار بنا که هوا در آن جاری باشد و رفع رطوبت کند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ناکس
تصویر ناکس
((کِ یا کَ))
فرومایه، پست، ناجوانمرد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ناکح
تصویر ناکح
((کِ))
مرد زن دار، زن شوهردار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ناکث
تصویر ناکث
((کِ))
عهدشکن، پیمان شکن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ناکب
تصویر ناکب
((کِ))
کناره گیرنده، معرض، میل کننده، مایل
فرهنگ فارسی معین
تصویری از حناک
تصویر حناک
بر فک از بیماری های گلو، لبیشه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ضناک
تصویر ضناک
چایمان سخت نیرومند، درخت انبوه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خناک
تصویر خناک
((خُ))
دیفتری، بیماری ای که در گلو پدید آید و حلق و حنجره و قصبه الریه را مبتلا کند، خناق
فرهنگ فارسی معین
تصویری از عناک
تصویر عناک
((عَ))
توده ریگ
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ناکتا
تصویر ناکتا
(دخترانه)
ناک (در گویش مازندران نوعی گلابی شیرین) + تا، شیرین مثل گلابی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ناکام
تصویر ناکام
ناموفق
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ناکارآمد
تصویر ناکارآمد
اسقاطی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ناکارایی داشتن
تصویر ناکارایی داشتن
ایراد داشتن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ناکارایی
تصویر ناکارایی
ایراد
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ناکاردیده
تصویر ناکاردیده
نا آزموده، بی تجربه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ناکیسر
تصویر ناکیسر
درختی شبیه درخت گردو، گل های خوش بو است که از گل های آن عطر می گیرند و بیشتر در بنگاله می روید
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ناکسی
تصویر ناکسی
فرومایگی، پستی و خواری
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ناکامی
تصویر ناکامی
ناامیدی، نومیدی، محرومی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ناکدخدا
تصویر ناکدخدا
مرد زن نگرفته، مرد بی زن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ناکار
تصویر ناکار
از کارافتاده، عاطل و بی اثر
فرهنگ فارسی عمید