جدول جو
جدول جو

معنی ناپو - جستجوی لغت در جدول جو

ناپو
(پُ)
یکی از رودهای بزرگ آمریکای جنوبی است. از جبال آند سرچشمه گرفته کشورهای اکوادر، کلمبیا و پرو را مشروب میسازد. ناپو به رود خانه آمازون میریزد و 1300 هزار گز طول دارد 500 هزار گز انتهای آن قابل کشتی رانی است
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از نارو
تصویر نارو
(دخترانه)
پرنده ای خوش آواز مانند بلبل
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از نارو
تصویر نارو
چکاوک، پرنده ای کوچک و خوش آواز شبیه گنجشک با تاج کوچکی بر روی سر
چکاو، چکوک، چاوک، ژوله، جل، جلک، هوژه، خجو، خاک خسپه، قبّره، قنبره
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قاپو
تصویر قاپو
در، در بزرگ، دروازه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نانو
تصویر نانو
گاهواره، گهواره، بانوج، آوازی که مادر هنگام گهواره جنباندن و خواباندن فرزند می خواند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ناتو
تصویر ناتو
بدذات، خبیث، ناسازگار، ناموافق
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ناپز
تصویر ناپز
چیزی که دیر پخته شود، ناپزنده، دیرپز
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تاپو
تصویر تاپو
ظرف سفالی بزرگ که در آن غله یا آرد بریزند، خمره
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ناجو
تصویر ناجو
کاج، درختی خودرو با برگ های سوزنی و میوۀ مخروطی شکل، کاژو، ناژو، نوژ، نوج، نشک، وهل
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ناشو
تصویر ناشو
ناشدنی، نشدنی، محال، غیرممکن، ناشور، ناشسته، شسته نشده، پارچۀ نخی چرک تاب مانند متقال
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ناژو
تصویر ناژو
کاج، درختی خودرو با برگ های سوزنی و میوۀ مخروطی شکل، کاژو، ناجو، نوژ، نوج، نشک، وهل
صنوبر، درختی از نوع کاج و سرو که چوب آن مناسب سوزاندن است
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نارو
تصویر نارو
مکر، حیله، فریب، کید، شکیل، قلّاشی، ریو، گربه شانی، نیرنگ، چاره، احتیال، حقّه، دویل، غدر، اشکیل، خدعه، ستاوه، دلام، شید، تزویر، تنبل، روغان، کلک، گول، دغلی، ترفند، ترب، خاتوله، دستان
حیله گر، مکار، ناکرد
نارو زدن: کنایه از حیله کردن، نیرنگ زدن، خیانت کردن به کسی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شاپو
تصویر شاپو
کلاه تمام لبه
فرهنگ فارسی عمید
بصفاهانی ظرفی را گویند که از گل ساخته باشند و در آن گندم و نان و امثال آن کنند، (برهان) (آنندراج) (انجمن آرا)، خمره ای از گل نپخته، خمرۀ گل خام که دانه ها در آن کنند کنوز ظرفی که از گل سازند و گندم در آن کنند و کندو و کندوله و تاپو خوانند، (حاشیۀ احوال و اشعار رودکی ج 3 ص 1086)، شکینه ظرفی است بزرگ و گلین که غله در آن می ریزند و در رستای اصفهان تاپو معروف است، (حاشیۀ اقبالنامۀ نظامی چ وحید ص 133)،
- امثال:
تاپو پشت ورو ندارد،
تاپو خمی است از گل ناپخته که در آن آرد و امثال آن کنند و مثل مزاح گونه ای است که بجای گل پشت و رو ندارد استعمال کنند و گاه تاپو چشم و روندارد گویند و از آن شوخی و بی آزرمی ممثل را خواهند، (امثال و حکم دهخدا ص 529)
- پشت تاپو بار آمده بودن، نادیده روزگار بودن، رسم دان نبودن
لغت نامه دهخدا
تصویری از ناپز
تصویر ناپز
دیرپزنده
فرهنگ لغت هوشیار
کاج صنوبر: ... (اماچون انصاف آتش درمیان آیدعود را در صدر بساط برند و ناژ را علف گرمابه سازند)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تاپو
تصویر تاپو
ظرفی از گل چون خمره که در آن آرد و گندم ذخیره کنند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شاپو
تصویر شاپو
کلاه تمام لبه دار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قاپو
تصویر قاپو
ترکی دروازه دروازه در بزرگ
فرهنگ لغت هوشیار
ناموافق ناسازگار: میگویند چند وقتی است از زیر کار در رو و ناتو شده است، {متقلب بدجنس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هاپو
تصویر هاپو
سگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ناپه
تصویر ناپه
فرانسوی سفره زبانزد زمین شناسی خوان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نارو
تصویر نارو
مکر کردن، فریب دادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ناجو
تصویر ناجو
درخت کاج و صنوبر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تاپو
تصویر تاپو
خمره سفالی بزرگ که در آن آرد و گندم ذخیره کنند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شاپو
تصویر شاپو
((پُ))
کلاه تمام لبه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از قاپو
تصویر قاپو
دروازه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ناتو
تصویر ناتو
((تُ))
ناموافق، ناسازگار، بدجنس، حیله گر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ناشو
تصویر ناشو
((شَ))
نشدنی، محال، غیرممکن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ناژو
تصویر ناژو
درخت صنوبر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نارو
تصویر نارو
((رُ))
پرنده ای خوش آواز مانند بلبل
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نارو
تصویر نارو
نیرنگ، حیله، مرکوبی که خوب راه نرود و چموشی کند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نانو
تصویر نانو
نوعی گاهواره، لالایی، سرود خواب
فرهنگ فارسی معین
تصویری از هاپو
تصویر هاپو
سگ (در تداول کودکان)
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ناتو
تصویر ناتو
علامت اختصاری سازمان پیمان آتلانتیک شمالی پیمانی نظامی که در چهارم آوریل 1949 بین کشورهای بلژیک، فرانسه، لوکزامبورگ، هلند، انگلستان، کانادا، دانمارک، ایسلند، ایتالیا، نروژ، پرتغال و ایالات متحده آمریکا بسته شد
فرهنگ فارسی معین