ناژو ناژو کاج، درختی خودرو با برگ های سوزنی و میوۀ مخروطی شکل، کاژو، ناجو، نوژ، نوج، نَشک، وُهلصنوبر، درختی از نوع کاج و سرو که چوب آن مناسب سوزاندن است فرهنگ فارسی عمید
ناژو ناژو کاج صنوبر: ... (اماچون انصاف آتش درمیان آیدعود را در صدر بساط برند و ناژ را علف گرمابه سازند) فرهنگ لغت هوشیار
ناژو ناژو ناجو، درخت صنوبر، (برهان قاطع) (آنندراج) (از هفت قلزم) (ناظم الاطباء)، ناژ، درخت کاج، (فرهنگ نظام) : بدخواه تو چون ناژو بیند بهراسد پندارد کان ازپی او ساخته داریست، فرخی، چو بر ناژو سرایان گشت نازو به صحرا شد گرازان گورو آهو، عبدالمجید (از آنندراج)، رجوع به ناژ شود لغت نامه دهخدا
نانو نانو گاهواره، گهواره، بانوج، آوازی که مادر هنگام گهواره جنباندن و خواباندن فرزند می خواند فرهنگ فارسی عمید
واژو واژو زِگیل، ضایعۀ پوستی کوچک سفت و سخت که روی پوست بدن پیدا می شود اما درد نداردسِگیل، وِردان، واروک، بالو، تاشکِل، گَندُمِه، آزَخ، زَخ، زوخ، آژَخ، ژَخ، ثُؤلول فرهنگ فارسی عمید
کاژو کاژو کاج، درختی خودرو با برگ های سوزنی و میوۀ مخروطی شکل، ناژو، ناجو، نوژ، نوج، نَشک، وُهل فرهنگ فارسی عمید
ناجو ناجو کاج، درختی خودرو با برگ های سوزنی و میوۀ مخروطی شکل، کاژو، ناژو، نوژ، نوج، نَشک، وُهل فرهنگ فارسی عمید