خم شدن مانده شدن، خسته شدن رفتار از روی ناز، خرامیدن به چپ و راست حرکت کردن، برای مثال چو مست هر طرفی می افتیّ و می ناوی / که شب گذشت، کنون نوبت دعاست مخسب (مولوی - لغت نامه - ناویدن)
خم شدن مانده شدن، خسته شدن رفتار از روی ناز، خرامیدن به چپ و راست حرکت کردن، برای مِثال چو مست هر طرفی می افتیّ و می ناوی / که شب گذشت، کنون نوبت دعاست مخسب (مولوی - لغت نامه - ناویدن)
دهی است از دهستان سیریک بخش میناب شهرستان بندرعباس، در 144 هزارگزی جنوب میناب و 10 هزارگزی مشرق راه مالرو جاسک به میناب. درجلگۀ گرمسیر مالاریاخیزی واقع است و 80 تن سکنه دارد. آبش از چاه و محصولش خرما و شغل مردمش زراعت است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
دهی است از دهستان سیریک بخش میناب شهرستان بندرعباس، در 144 هزارگزی جنوب میناب و 10 هزارگزی مشرق راه مالرو جاسک به میناب. درجلگۀ گرمسیر مالاریاخیزی واقع است و 80 تن سکنه دارد. آبش از چاه و محصولش خرما و شغل مردمش زراعت است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
از دهات دهستان طاغنکوه بخش فدیشۀ شهرستان نیشابور است، در 19 هزارگزی شمال فدیشه. در منطقۀ کوهستانی معتدل هوائی قرار دارد. سکنۀ آن 231 نفر است. محصولش غلات و شغل اهالی زراعت و صنعت دستی آنان کرباس بافی است. آبش از قنات تأمین می شود. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
از دهات دهستان طاغنکوه بخش فدیشۀ شهرستان نیشابور است، در 19 هزارگزی شمال فدیشه. در منطقۀ کوهستانی معتدل هوائی قرار دارد. سکنۀ آن 231 نفر است. محصولش غلات و شغل اهالی زراعت و صنعت دستی آنان کرباس بافی است. آبش از قنات تأمین می شود. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
جایی که درآن ناو (ممرسفالین آب) گذارند (رشیدی)، ممر آب (اطلاق محل به حال)، ممرخروج آب پشت بام که ازسفال یاآهن سفید سازند: نقل است که یک روز جماعتی آمدندکه یاشیخ باران نمی آید. شیخ سرفروبردگفت: هین ناودانها راست کنیدکه باران آمد، جوی نهر، مجرایی که گندم ازدول بگلوی آسیارود، چوب درازمیان خالی که آب ازآن بچرخ آسیامیریزد و آنرا بگردش درمیاورد
جایی که درآن ناو (ممرسفالین آب) گذارند (رشیدی)، ممر آب (اطلاق محل به حال)، ممرخروج آب پشت بام که ازسفال یاآهن سفید سازند: نقل است که یک روز جماعتی آمدندکه یاشیخ باران نمی آید. شیخ سرفروبردگفت: هین ناودانها راست کنیدکه باران آمد، جوی نهر، مجرایی که گندم ازدول بگلوی آسیارود، چوب درازمیان خالی که آب ازآن بچرخ آسیامیریزد و آنرا بگردش درمیاورد