معنی ناممکن
ناممکن
((مُ کِ))
محال، ناشدنی، نایافتنی
تصویر ناممکن
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با ناممکن
ناممکن
ناممکن
محال، ممتنع، نشدنی
فرهنگ لغت هوشیار
ناممکن
ناممکن
ناشدنی، محال
فرهنگ فارسی عمید
ناممکن
ناممکن
Unlikely
دیکشنری فارسی به انگلیسی
ناممکن
ناممکن
improvável
دیکشنری فارسی به پرتغالی
ناممکن
ناممکن
improbable
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
ناممکن
ناممکن
mało prawdopodobny
دیکشنری فارسی به لهستانی
ناممکن
ناممکن
маловероятный
دیکشنری فارسی به روسی
ناممکن
ناممکن
малоймовірний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
ناممکن
ناممکن
onwaarschijnlijk
دیکشنری فارسی به هلندی