جدول جو
جدول جو

معنی نانیوش - جستجوی لغت در جدول جو

نانیوش
آنکه گوش به پند و اندرز ندهد، نافرمان
تصویری از نانیوش
تصویر نانیوش
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از نانیوشان
تصویر نانیوشان
ناشنیده، بی خبر، ناگهان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نانیوشان
تصویر نانیوشان
ناگهان، بی خبر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ثنانیوش
تصویر ثنانیوش
مدح شنو، دعا شنو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از داریوش
تصویر داریوش
(پسرانه)
نگهبان نیکی، دارنده نیکی، فرزند ویشتاسب از شاهان بزرگ هخامنشی، مرکب از دارا + وهو (نیکی)، نام چندتن از پادشاهان هخامنشی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از مانیوک
تصویر مانیوک
(دخترانه)
نام گیاهی با ریشه های ضخیم و دارای نشاسته بسیار
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از نانیسا
تصویر نانیسا
(دخترانه)
نام روستایی در نزدیکی مراغه
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از نازنوش
تصویر نازنوش
(دخترانه)
زیبا و شیرین
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از نانویس
تصویر نانویس
نانوشته، نوشته نشده، ازقلم افتاده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پندنیوش
تصویر پندنیوش
پندنیوشنده، پندشنو، اندرزپذیر، نصیحت پذیر
فرهنگ فارسی عمید
نوعی خوراکی. طرز تهیه آن چنین است: نان را ریزه کنند همچنانکه برای اشکنه و کشک باب نرم کرده را با روغن و کمی فلفل و زیره و مغز گردکان و نانهای ریزه کرده در دیگ ریزند و دو سه جوش داده فرود آورند و خورند (نوع دیگر از آن هم معمولست) : (ماییم سه چار شخص معهود آزرده ز دور چرخ و انجم . {} داریم هوای کالجوشی از بی برگی نه از تنعم . {} اسبابش جمله هست حاصل جز روغن و کشک و نان و هیزم) (نظام الدین قمری اصفهانی)
فرهنگ لغت هوشیار
گیاهی است از تیره فرفیونیان که دارای گونه هایی بصورت گیاهان علفی بر افراشته و برخی گونه های درختچه یی و نیز بعضی گونه های درختی است. برگهایش منفرد و یا مرکب پنجه یی است. در حدود 80 گونه از این گیاه شناخته شده که اکثر متعلق به کشورهای برزیل و پرو میباشند. از گونه های مختلف این گیاه کائوچوک استخراج میکنند و ریشه های غده یی شکل آن بمصرف تغذیه میرسد منهوت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نابیوس
تصویر نابیوس
ناگهان بغته فجاه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ناسیون
تصویر ناسیون
فرانسوی سرتک (جنس)، برشان (امت)، زانیچ (ملت)
فرهنگ لغت هوشیار
نوشته نشده ازقلم افتاده: چندقلم نانویس داریم، ثبت نشده روی کاغذ نیامده: حساب نانویس، آنکه یاآنچه ننویسدظنکه درنوشتن روان نیست: قلم نانویس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نانکور
تصویر نانکور
نمک نشناس، بخیل و دون همت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ناونوش
تصویر ناونوش
نغمه نی شنیدن وشراب نوشیدن، عیش و عشرت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نانیکو
تصویر نانیکو
زشت مقابل نیکو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نابیوس
تصویر نابیوس
غیر منتظره، ناگهان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دانوش
تصویر دانوش
(پسرانه)
کسی که عذرا معشوقه وامق را فروخت در کتاب وامق و عذرا
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از مانوش
تصویر مانوش
(پسرانه)
کوهی که منوچهر در بالای آن متولد شده است، نام چندتن از نیاکان منوچهر پادشاه پیشدادی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از وانوش
تصویر وانوش
(دخترانه)
دریاچه وان، از سمبلهای تاریخ ارامنه
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از انکوش
تصویر انکوش
میگو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نانکش
تصویر نانکش
بنه، بار درخت بنه، بطم، حبه الخضرا
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نانوا
تصویر نانوا
کسی که نان می پزد و می فروشد، نان فروش
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ناغوش
تصویر ناغوش
غوطه وری در آب، سر فرو بردن در آب، غوطه
ناغوش خوردن: سر در آب فرو بردن، غوطه خوردن، برای مثال گرد گرداب مگرد ای که ندانی تو شنا / که شوی غرقه چو ناگاهی ناغوش خوری (لبیبی - شاعران بی دیوان - ۴۹۱)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ناخوش
تصویر ناخوش
بدحال، بیمار، رنجور، دلتنگ، زشت، ناپسند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ناخوش
تصویر ناخوش
رنجیده، غمین، ناراضی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نالیش
تصویر نالیش
عمل نالیدن ناله: (بلبلان رادیدم که بنالش درآمده بودندازدرخت و کبکان ازکوه وغوکان درآب وبهائم ازبیشه)، شکایت گله: چه باید نازش ونالش باقبالی و ادباری که تارهم زنی دیده نه این بینی نه آن بینی. (سنائی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نانوا
تصویر نانوا
نان پز، کسی که نان میسازد و میفروشد
فرهنگ لغت هوشیار
ناخوب زشت: برپشت من اززمانه تو می آید وزمن همه کارنانکومی آید. (منسوب به خیام)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نانکش
تصویر نانکش
حبه الخضرا را گویندکه باردرخت بنه است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ناغوش
تصویر ناغوش
سرباب فروبردن آدمی ومرغان غوطه خوری. توضیح هدایت نویسد: (دربرهان بمعنی غوطه خوردن درآب آمده و لیکن خطا کرده پاغوش است ببای پارسی. {اماباید دانست که این کلمه بصورت} ناغوش {درلغت فرس اسدی و صحاح الفراس با شاهدی از لبیبی آمده بنابراین قول هدایت براساسی نمی نماید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ناخوش
تصویر ناخوش
((خُ))
آزرده، رنجیده، ناپسند، زشت، بیمار، مریض
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ناغوش
تصویر ناغوش
غوطه، سر فرو بردن در آب
فرهنگ فارسی معین