نام مردی که عذرا را فروخت و عذرا نام معشوقۀ وامق است و داستان این دو عاشق و معشوق را عنصری بنظم کشیده بوده است منتهی از مجموع آن جز ابیاتی بشاهد لغات در فرهنگها بجای نمانده است: گذشته بر او بر بسی کام و دام یکی تیزپائی و دانوش نام، در فرهنگ سروری (چ دبیرسیاقی ص 532) بیت فوق چنین آمده است، اما در لغت نامۀ اسدی (چ اقبال ص 225) دو مصراع بیت مذکور مقلوب نقل شده و شعر نیز شاهد کلمه ’ودانوش’ است بنابراین نام فروشندۀ عذرا بدو صورت ’ودانوش’ و ’دانوش’ در مآخذ مختلف ضبط شده است، برای روشن شدن ذهن لازم بتذکر است که کلمه ’ادانوش’ نام کسی که عذرا چشم او را کند و ’دیانوش’ نام مهتر دزدان نیز در داستان وامق و عذرای عنصری آمده است
نام کوهی است که منوچهر در آن کوه متولد شد و آن را مانوشان هم می گویند، (برهان) (آنندراج) (انجمن آرا)، چنین نامی در شاهنامه و فهرست ولف نیامده ولی در بندهش مانوش (منوش) هم به کوهی اطلاق شده که منوچهر در آن تولد یافته و هم نام چندتن از نیاکان منوچهر است، از جمله مانوش پسر ’کی پشین’ و پدر ’کیوجی’، در فصل 12 بندهش بند 2 چنین آمده: کوه ’زرذز’ که آن را نیز مانوش گویند از سلسله جبال البرز است، و نیز در بند ده همین فصل آمده: کوه مانوش بسیار بزرگ است، کوهی است که منوچهر در بالای آن تولد یافت و در ’زامیادیشت’ بند 1 در جزو کوهها از کوه منوشه اسم برده شده و پس از آن از کوه ’زرذز’ یاد شده بنابراین ’زرذز’ کوهی است نزدیک کوه مانوش (که در بندهش هر دو یکی محسوب شده)، (حاشیۀ برهان چ معین)، و رجوع به یشتها تألیف پورداود ج 2 ص 50 شود
نام مردی که عذرا را بفروخت. (لغت نامۀ اسدی) : گذشته بر او بر بسی کام و دام یکی تیزپایی ودانوش نام. عنصری. رجوع به دانوش در همین لغت نامه و فرهنگ سروری شود