ون باشد که آن را حبهالخضرا گویند. (فرهنگ رشیدی). ون، و آن دانه ای است مغزدار که خورند و آن را بن هم گویند و به عربی حبهالخضراء خوانند. (برهان قاطع). بار درخت بنه که به تازی حبهالخضراء و به ترکی چاتلانغوش نامند. حب العرعر. (ناظم الاطباء)
از: ناز + کش. به معنی کشندۀ ناز. آنکه ناز می کشد. که تحمل ناز می کند. تیمارخوار: ای به زمین بر چو فلک نازنین نازکشت هم فلک و هم زمین. نظامی. دل نهم بر شما و خوش باشم هرچه خواهید نازکش باشم. نظامی. نیست یکی ذره جهان نازکش پای ز انبازی او بازکش. نظامی. - امثال: نازکش داری نازکن، نداری پایت را دراز کن