معنی ناغوش ناغوش غوطه وری در آب، سر فرو بردن در آب، غوطهناغوش خوردن: سر در آب فرو بردن، غوطه خوردن، برای مثال گرد گرداب مگرد ای که ندانی تو شنا / که شوی غرقه چو ناگاهی ناغوش خوری (لبیبی - شاعران بی دیوان - ۴۹۱) تصویر ناغوش فرهنگ فارسی عمید