- مُسَطَّح
- صاف، تخت، صاف شده
معنی مُسَطَّح - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
فرش شده، پر شده
طرح وار، یک طرح، خلاصه
فیلتر شده، نامزد
سیلابی، بخش
پوشیده شده، پوشیده شده است
خراب، از کار افتاده است
معطّر، معطّر شده