معنی مُعَطَّر
مُعَطَّر
معطّر، معطّر شده
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با مُعَطَّر
مُعَطَّل
مُعَطَّل
خَرَاب، اَز کار اُفتادِه اَست
دیکشنری عربی به فارسی
مُبَطَّن
مُبَطَّن
فَرش شُدِه، پُر شُدِه
دیکشنری عربی به فارسی
مُبَشَّر
مُبَشَّر
کَثیف، مُبَلِّغ، مُرَوِّج
دیکشنری عربی به فارسی
مُبَذَّر
مُبَذَّر
هَدَر رَفتِه، ضایِع کُنَندِه
دیکشنری عربی به فارسی
مُبَخَّر
مُبَخَّر
بُخارآلود، تَبخِیر شُد
دیکشنری عربی به فارسی
مُدَمَّر
مُدَمَّر
ویران شُدِه، ویرانگَر
دیکشنری عربی به فارسی
مُخَمَّر
مُخَمَّر
فَرمودِه، تَخمیر شُدِه
دیکشنری عربی به فارسی
مُخَطَّط
مُخَطَّط
طَرح وار، یِک طَرح، خُلاصِه
دیکشنری عربی به فارسی
مُحَيَّر
مُحَيَّر
سَردَرگُم، رازآلود
دیکشنری عربی به فارسی