معنی مُقَطَّع
مُقَطَّع
سیلابی، بخش
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با مُقَطَّع
مُبَطَّن
مُبَطَّن
فَرش شُدِه، پُر شُدِه
دیکشنری عربی به فارسی
مُخَطَّط
مُخَطَّط
طَرح وار، یِک طَرح، خُلاصِه
دیکشنری عربی به فارسی
مُشَجَّع
مُشَجَّع
تَشوِیق شُدِه، دِلگَرم کُنَندِه
دیکشنری عربی به فارسی
مُسَطَّح
مُسَطَّح
صاف، تَخت، صاف شُدِه
دیکشنری عربی به فارسی
مُرَقَّع
مُرَقَّع
وَصلِه خُوردِه، وَصلِه شُدِه
دیکشنری عربی به فارسی
مُقَصَّر
مُقَصَّر
کوتاه شُدِه
دیکشنری عربی به فارسی
مُقَذَّر
مُقَذَّر
نِفرَت اَنگیز، کَثیف
دیکشنری عربی به فارسی
مُقَدَّس
مُقَدَّس
مُقَدَّس
دیکشنری عربی به فارسی
مُقَدَّر
مُقَدَّر
بَرآوُرد شُدِه، بَرآوُرد شُدِه اَست
دیکشنری عربی به فارسی