جدول جو
جدول جو

معنی مُدَجَّن - جستجوی لغت در جدول جو

مُدَجَّن
اهلی، اهلی شده
دیکشنری عربی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

دودی، سیگار کشیدن
دیکشنری عربی به فارسی
از قبل برنامه ریزی شده، آراسته شده است
دیکشنری عربی به فارسی
فرش شده، پر شده
دیکشنری عربی به فارسی
بهبود یافته، تقویت شده
دیکشنری عربی به فارسی
رونویس کننده، وبلاگ نویس
دیکشنری عربی به فارسی
ویران شده، ویرانگر
دیکشنری عربی به فارسی
پرورش یافته، خراب شده، خودراضی
دیکشنری عربی به فارسی
آموزش دیده، مربّی
دیکشنری عربی به فارسی
باریک شده، مخروطی
دیکشنری عربی به فارسی
تشویق شده، دلگرم کننده
دیکشنری عربی به فارسی
چاپ دار، تزئین شده است
دیکشنری عربی به فارسی
قابل فریب، شاید، دست یافتنی
دیکشنری عربی به فارسی
نمکین شده، آهنگساز
دیکشنری عربی به فارسی
اجاره ای، اجاره شده
دیکشنری عربی به فارسی