معنی مُدَجَّن
مُدَجَّن
اهلی، اهلی شده
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با مُدَجَّن
مُدَخَّن
مُدَخَّن
دودی، سیگار کِشیدَن
دیکشنری عربی به فارسی
مُمَجَّن
مُمَجَّن
اَز قَبل بَرنامِه ریزی شُدِه، آراستِه شُدِه اَست
دیکشنری عربی به فارسی
مُبَطَّن
مُبَطَّن
فَرش شُدِه، پُر شُدِه
دیکشنری عربی به فارسی
مُحَسَّن
مُحَسَّن
بِهبود یافتِه، تَقوِیت شُدِه
دیکشنری عربی به فارسی
مُدَوِّن
مُدَوِّن
رونِویس کُنَندِه، وِبلاگ نِویس
دیکشنری عربی به فارسی
مُدَمَّر
مُدَمَّر
ویران شُدِه، ویرانگَر
دیکشنری عربی به فارسی
مُدَلَّل
مُدَلَّل
پَروَرِش یافتِه، خَراب شُدِه، خودراضی
دیکشنری عربی به فارسی
مُدَرَّب
مُدَرَّب
آموزِش دیدِه، مُرَبّی
دیکشنری عربی به فارسی
مُدَبَّب
مُدَبَّب
باریک شُدِه، مَخروطی
دیکشنری عربی به فارسی