معنی مُدَبَّب
مُدَبَّب
باریک شده، مخروطی
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با مُدَبَّب
مُدَرَّب
مُدَرَّب
آموزِش دیدِه، مُرَبّی
دیکشنری عربی به فارسی
مُكَبَّب
مُكَبَّب
بُرَج دار، دَهان بَستِه
دیکشنری عربی به فارسی
مُدَمَّر
مُدَمَّر
ویران شُدِه، ویرانگَر
دیکشنری عربی به فارسی
مُدَلَّل
مُدَلَّل
پَروَرِش یافتِه، خَراب شُدِه، خودراضی
دیکشنری عربی به فارسی
مُدَرِّب
مُدَرِّب
مُرَبّی
دیکشنری عربی به فارسی
مُدَخَّن
مُدَخَّن
دودی، سیگار کِشیدَن
دیکشنری عربی به فارسی
مُدَجَّن
مُدَجَّن
اَهلی، اَهلی شُدِه
دیکشنری عربی به فارسی
مُدَبِّر
مُدَبِّر
رَئیس مَآب، یِک مَغز مُتِفَکِّر، با مَنابِع
دیکشنری عربی به فارسی
مُرَكَّب
مُرَكَّب
تَرکیبی، مُرَکَّب
دیکشنری عربی به فارسی