معنی مُدَمَّر
مُدَمَّر
ویران شده، ویرانگر
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با مُدَمَّر
مُدَمِّر
مُدَمِّر
فُروپاشان، ویرانگَر
دیکشنری عربی به فارسی
مُخَمَّر
مُخَمَّر
فَرمودِه، تَخمیر شُدِه
دیکشنری عربی به فارسی
مُحَمَّر
مُحَمَّر
تَب دار، مایِل بِه قِرمِز
دیکشنری عربی به فارسی
مُبَشَّر
مُبَشَّر
کَثیف، مُبَلِّغ، مُرَوِّج
دیکشنری عربی به فارسی
مُبَذَّر
مُبَذَّر
هَدَر رَفتِه، ضایِع کُنَندِه
دیکشنری عربی به فارسی
مُبَخَّر
مُبَخَّر
بُخارآلود، تَبخِیر شُد
دیکشنری عربی به فارسی
مُجَمَّد
مُجَمَّد
یَخ زَدَه، مُنجَمِد شُدِه
دیکشنری عربی به فارسی
مُدَلَّل
مُدَلَّل
پَروَرِش یافتِه، خَراب شُدِه، خودراضی
دیکشنری عربی به فارسی
مُدَرَّب
مُدَرَّب
آموزِش دیدِه، مُرَبّی
دیکشنری عربی به فارسی