جدول جو
جدول جو

معنی مهوب - جستجوی لغت در جدول جو

مهوب(مَ)
مهیب. مرد که از وی ترسند، شیر بیشه، مکان مهوب، جای ترسناک و سهمگین. مکان مهاب. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مهوش
تصویر مهوش
(دخترانه)
مثال ماه، زیبایی، مانند ماه، بسیار زیبا
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از مهذب
تصویر مهذب
پاکیزه شده از عیب و نقص، خوش اخلاق، پاکیزه خوی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مهوش
تصویر مهوش
ماه مانند، خوشگل و زیبا مانند ماه، ماهرو، ماهرخ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مهاب
تصویر مهاب
مهب ها، جاهای وزیدن باد، جهات وزش باد، جمع واژۀ مهب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مهول
تصویر مهول
ترسناک، مخوف، پربیم و ترس
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مشوب
تصویر مشوب
آمیخته شده، آغشته، آلوده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از منهوب
تصویر منهوب
غارت شده، چپاول شده، تاراج شده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مهوس
تصویر مهوس
صاحب هوس، به هوس افتاده، دیوانه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مهوع
تصویر مهوع
آنچه باعث تهوع و استفراغ شود، قی آور
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مصوب
تصویر مصوب
آنچه به راستی و درستی آن حکم داده شده، تصویب شده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از موهوب
تصویر موهوب
بخشیده شده، عطا شده، خدا داده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مهوش
تصویر مهوش
مانند ماه، ماه وش، خوب صورت و زیبا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مهوع
تصویر مهوع
قی آور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مهول
تصویر مهول
ترسناک، خوفناک، هولناک، سهمناک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مهیب
تصویر مهیب
سهمگین، ترسناک، سهمناک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مهاب
تصویر مهاب
جای ترس و سهمگین و ترسناک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مهوس
تصویر مهوس
دیوانه، ابله، خل، مشتاق
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از موهب
تصویر موهب
بخشش و عطا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از منوب
تصویر منوب
جانشین پیره نوپان کسی که در کاری نایب و جانشین دیگری شده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مهذب
تصویر مهذب
پاک کننده از عیوب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مهرب
تصویر مهرب
فرارگاه، محل فرار، جای گریز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از منهوب
تصویر منهوب
چپاول و تاراج شده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مشوب
تصویر مشوب
در هم آمیخته شیبانیده، آلوده آمیخته شده، آلوده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مصوب
تصویر مصوب
تصویب شده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مروب
تصویر مروب
تغار ماست
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ذهوب
تصویر ذهوب
زرها، جمع ذهب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مشوب
تصویر مشوب
((مَ))
آلوده شده، آمیخته، آشفته
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مصوب
تصویر مصوب
((مُ صَ وَّ))
تصویب شده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مهرب
تصویر مهرب
((مَ رَ))
جای فرار و گریز، جمع مهارب
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مهذب
تصویر مهذب
((مُ هَ ذَّ))
پاکیزه شده از عیب و نقص
فرهنگ فارسی معین
تصویری از موهوب
تصویر موهوب
((مَ یا مُ))
چیز بخشیده شده، هبه شده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از منهوب
تصویر منهوب
((مَ))
غارت شده، چپاول شده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از منوب
تصویر منوب
((مَ))
کسی که در کاری نایب و جانشین دیگری شده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مصوب
تصویر مصوب
برنهاده
فرهنگ واژه فارسی سره