جدول جو
جدول جو

معنی مهابت - جستجوی لغت در جدول جو

مهابت
(پسرانه)
بزرگی، هیبت
تصویری از مهابت
تصویر مهابت
فرهنگ نامهای ایرانی
مهابت
سهمگینی، بزرگی و شکوه، شوکت، ترساندن
تصویری از مهابت
تصویر مهابت
فرهنگ فارسی عمید
مهابت
(مَبَ)
مهابه. ترس و پرهیز. (از منتهی الارب). بیم و ترس. (ناظم الاطباء) (غیاث اللغات) (آنندراج). ترس. (دهار). مخافت. (مجمل اللغه) :
شیر مبارزی که سرشته ست روزگار
اندر دل مبارز مردان مهابتش.
ناصرخسرو.
و گر شوند به بیداری آب و آتش مست
برد مهابت دادش خمار از آتش و آب.
مسعودسعد.
به هیچ تأویل حلاوت عبارت را آن اثر نخواهد بود که مهابت شمشیر را. (کلیله و دمنه). روباه... مهابت آواز بشنید. (کلیله و دمنه). اگر با متانت قلم مهابت شمشیر مقارن و هم طویله نباشد... (سندبادنامه ص 5).
دیگران کی به پایۀ تو رسند
پشه را کی بود مهابت پیل.
ظهیر.
جایی که تیغ قهر برآرد مهابتت
ویران کند به سیل عرم جنت سبا.
سعدی.
دیدم که مهابت من در دل ایشان بیکران است. (گلستان).
دشمن که خواست تانهد انگشت اعتراض
برداشت از مهابتش انگشت زینهار.
سلمان ساوجی.
، ترسان. (ناظم الاطباء). شکوه و عظمتی که در دل مردم ترس و واهمه ایجاد کند، بزرگی و شکوه و شأن و توقیر و شوکت و وقارو هیبت و عظمت. (ناظم الاطباء). بزرگی. فارسیان به معنی شکوه و شأن آرند. (غیاث اللغات). بزرگی و فارسیان به معنی عظمت و شکوه استعمال کنند. (از آنندراج). اجلال. (مجمل اللغه) :
گفتم به گرد مملکتش پاسدار کیست
گفتا مهابتش نه بسنده است پاسبان.
فرخی.
در ضمیر خویش او را هم مهابتی نیافتم. (کلیله و دمنه). مهابتی از مشت زن در دل گرفتند. (گلستان).
محبت با خلایق جمع چون گردد بلا باشد
مهابت بیش فیلی را که با زنجیر می آید.
محمدقلی سلیم (از آنندراج).
، خشم. (ناظم الاطباء) (غیاث اللغات) (آنندراج) ، مغلان فیلبان را نیز گویند و حال آنکه بدین معنی هندی و ’مهاوه’ است به واو، اگرچه تبدیل باء موحده به واو و بالعکس در هر دو زبان درست است لیکن استعمال شرطاست. (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
مهابت
ترساندن، شوکت
تصویری از مهابت
تصویر مهابت
فرهنگ لغت هوشیار
مهابت
((مَ بَ))
بیم، ترس، شکوه، عظمت
تصویری از مهابت
تصویر مهابت
فرهنگ فارسی معین
مهابت
سطوت، شکوه، صلابت، صولت، عظمت، وقار، هیبت، ترس، بیم
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از منابت
تصویر منابت
منبت ها، جاهای روییدن گیاه ها، رستنگاه ها، جمع واژۀ منبت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مهانت
تصویر مهانت
خوار شدن، خواری، ذلت، سستی، بدنامی، رسوایی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مثابت
تصویر مثابت
جایگاه، قدر، مرتبه، منزلت، حد، اندازه، درجه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مهابط
تصویر مهابط
مهبط ها، محل هبوط ها، جاهای فرود آمدن، جمع واژۀ مهبط
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مهارت
تصویر مهارت
ماهر بودن در کاری، استادی، زیرکی، چابکی و زبردستی در کار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مهانت
تصویر مهانت
خواری و دونی و ذلت و فرومایگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مهابط
تصویر مهابط
جمع مهبط، فرودگان جمع مهبط
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مهابه
تصویر مهابه
مهابت در فارسی: سهمگنی، سترگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مهارت
تصویر مهارت
زیرکی، استادی، حذاقت، زبردستی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مهابل
تصویر مهابل
جمع مهبل، دهانه زهدان ها چوز دهانه ها جمع مهبل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از منابت
تصویر منابت
جمع منبت، رستنگاهان جمع منبت
فرهنگ لغت هوشیار
محل اجتماع مردم جای گرد آمدن، حد اندازه درجه منزلت: کسانی که باین مثابت باشند مقلدان خوانند، مانند. یا به مثاب. بمانند همانند: تا بحدی که رکنی بزرگ گشت در دولت سلجوقیان بمثابت سبکتگین در آخر عهد ملوک سامان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اهابت
تصویر اهابت
نهیب زدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اهابت
تصویر اهابت
((اِ بَ))
بانگ زدن، ترساندن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مثابت
تصویر مثابت
((مَ بَ))
محل اجتماعی مردم، حد، اندازه، مانند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از منابت
تصویر منابت
((مَ بِ))
جمع منبت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مهانت
تصویر مهانت
((مَ نَ))
خواری، سستی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مهارت
تصویر مهارت
((مَ رَ))
چیره دستی، توانایی در کار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مهارت
تصویر مهارت
ورزه، چیرگی، زبردستی، چیره دستی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از مهارت
تصویر مهارت
Adeptness, Prowess, Skill, Virtuosity
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از مهارت
تصویر مهارت
compétence, prouesse, virtuosité
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از مهارت
تصویر مهارت
habilidade, destreza, virtuosidade
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از مهارت
تصویر مهارت
Geschicklichkeit, Können, Fähigkeit, Virtuosität
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از مهارت
تصویر مهارت
zręczność, umiejętność, wirtuozeria
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از مهارت
تصویر مهارت
умение , мастерство , умение , виртуозность
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از مهارت
تصویر مهارت
вправність , майстерність , майстерність , віртуозність
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از مهارت
تصویر مهارت
bekwaamheid, vaardigheid, virtuositeit
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از مهارت
تصویر مهارت
destreza, habilidad, virtuosismo
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از مهارت
تصویر مهارت
abilità, virtuosismo
دیکشنری فارسی به ایتالیایی