جَمعِ واژۀ مَهْبَط و مَهْبِط. (ناظم الاطباء). فرودآمدن گاه ها: مهابط و مصاعد آن از خوف صیادان بی رحم منزه. (سندبادنامه ص 120). همه را در مخابط ضلالت و مهابط جهالت دید. (ترجمه تاریخ یمینی ص 262)
جمع مربط، آغل ها آغال ها پیوندار، مرز دار، روا گنده دین پاسدار دین جمع مربط: مکروه است نماز کردن در مرابط اشتر و خر و استر و اسب. رابطه دارنده، مواظب و ملازم سر حد (مسلمانان) قراولی که اسبان خودرا در ثغور بلاد دشمن حاضر نگاه دارد، مروج ایمان: ... خداوند خواجه جهان و دستور صاحب قران... مجاهد مرابط. . ، جمع مرابطون مرابطین