جدول جو
جدول جو

معنی مها - جستجوی لغت در جدول جو

مها(دخترانه)
سنگی مانند بلور، یاقوت کبود، در گویش مازندران ابر
تصویری از مها
تصویر مها
فرهنگ نامهای ایرانی
مها(مِ)
بزرگ. (برهان). کلان و بزرگ. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
مها(مَ / مُ)
سنگی است مانند بلور و بعضی گویند بلور است. (برهان). بلور. (دهار) (مهذب الاسماء). کوارتز متبلور را گویند که به نام بلور سنگ نیز مشهور است. سنگی است که از نواحی روم و صعید مصر خیزد، سفید و شفاف مانند بلور و بسیار صلب و مثل سنگ آتش زنه، آتش از او ظاهر می گردد. و در خون گرم حل می شود. و در جایی که مغنیسا به هم می رسد او نیز یافت شود و قسمی از آن غیرشفاف و از او صلب تر و شبیه به نمک سنگ می باشد و آن را کوبیده و ظروف می سازند و او غیر حجر سلوان است. (از تحفۀ حکیم مؤمن). و رجوع به همان مأخذ شود، یاقوت کبود
لغت نامه دهخدا
مها(مَ)
جمع واژۀ مهاه. (اقرب الموارد) (آنندراج) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). رجوع به مهاه شود
لغت نامه دهخدا
مها
کوآرتز متبلور را گویند که بنام بلور سنگ نیز مشهوراست، یاقوت کبود
تصویری از مها
تصویر مها
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مهان
تصویر مهان
(پسرانه)
منسوب به ماه است، بزرگان
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از مهار
تصویر مهار
چوب کوچکی که در پرۀ بینی شتر جا می دهند و ریسمان به آن می بندند، زمام، افسار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مهان
تصویر مهان
خوار شده، خوار وزار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مهاب
تصویر مهاب
مهب ها، جاهای وزیدن باد، جهات وزش باد، جمع واژۀ مهب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مهام
تصویر مهام
مهم ها، بااهمیت ها، کارهای قابل توجه، شغل ها، کارها، جمع واژۀ مهم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مهاد
تصویر مهاد
گهواره، تختخوابی که کودک را روی آن می خوابانند و تکان می دهند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مهاد
تصویر مهاد
گهواره، زمین پست، فراش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مهاب
تصویر مهاب
جای ترس و سهمگین و ترسناک
فرهنگ لغت هوشیار
مها پاره (مها بلور)، خور (شمش) هور، گاو اهو: گونه ای گاو ارام (وحشی) که همانند با آهو است از جانوران
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مهار
تصویر مهار
زمام، افسار، آنچه بدان کسی یا چیزی را به سویی برند و راهنما شوند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مهام
تصویر مهام
جمع مهم، ماتکوران جمع مهم کارهای سخت امور عظیم و دشوار: (و به موعد مهام و شیم بارقه شام بر مرقبه انتظار نشسته)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مهان
تصویر مهان
بزرگان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مهاد
تصویر مهاد
((مِ))
بستر، گهواره، زمین پست
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مهار
تصویر مهار
قسمتی که در هواپیما بال ها را به هم وصل می کند، چین جلدی موجود در سطح تحتانی آلت مرد در خط وسط و در مجاورت شیار حشفه ای قلفه ای که در حقیقت دیواره ای است که شیار حشفه ای قلفه ای را به دو قسمت چپ و راست تقسیم می کند، نام هر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مهار
تصویر مهار
((مَ))
افسار، چوبی که در بینی شتر کنند و ریسمان بر آن بندند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مهام
تصویر مهام
((مَ مّ))
جمع مهم، کارهای بزرگ و سخت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مهان
تصویر مهان
((مُ))
خوار کرده شده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مهار
تصویر مهار
کنترل
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از مهار
تصویر مهار
Containment
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از مهار
تصویر مهار
confinement
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از مهار
تصویر مهار
contenção
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از مهار
تصویر مهار
Eindämmung
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از مهار
تصویر مهار
ograniczenie
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از مهار
تصویر مهار
ограничение
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از مهار
تصویر مهار
обмеження
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از مهار
تصویر مهار
beperking
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از مهار
تصویر مهار
contención
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از مهار
تصویر مهار
contenimento
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از مهار
تصویر مهار
नियंत्रण
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از مهار
تصویر مهار
penahanan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی