جای بیضۀ مرغ. (منتهی الارب). جایی که در آن تخم مرغ می نهند. (ناظم الاطباء) ، آنجای از پوست تخم مرغ که چوزه و آب بیرون می آید. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
جای بیضۀ مرغ. (منتهی الارب). جایی که در آن تخم مرغ می نهند. (ناظم الاطباء) ، آنجای از پوست تخم مرغ که چوزه و آب بیرون می آید. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
گریز گاه، باز گشتگاه سرشار کننده، سرازیر کننده افشاننده جاری کننده (آب اشک)، فیض دهنده فیض بخش بخشنده دهنده: (معاینه جرم آتش که مفیض نور است) (اوصاف الاشراف. 55)
گریز گاه، باز گشتگاه سرشار کننده، سرازیر کننده افشاننده جاری کننده (آب اشک)، فیض دهنده فیض بخش بخشنده دهنده: (معاینه جرم آتش که مفیض نور است) (اوصاف الاشراف. 55)
هراش آور قی آورنده توضیح دوایی را نامند که بقوت حرارت خود ترقیق نماید اخلاط غلیظه محتبسه در مجاری غذا و معده را و به قی دفع نماید مانند تخم ترب (مخزن الادویه)
هراش آور قی آورنده توضیح دوایی را نامند که بقوت حرارت خود ترقیق نماید اخلاط غلیظه محتبسه در مجاری غذا و معده را و به قی دفع نماید مانند تخم ترب (مخزن الادویه)
رامشکده، خوابگاه شبستان، گور خواب نیمروزی این واژه در تازی نیامده بنگرید به مقیلبا هفت دانه باشد که در ایام عاشورا پزند و خورند و آن گندم و جو و نخود و عدس و باقلا و ماش و لوبیاست: (شکم ز لقمه آلوده پر مکن چو مقیل که گرده مه و مهرت شود بسفره طفیل) (احمداطعمه رشیدی)
رامشکده، خوابگاه شبستان، گور خواب نیمروزی این واژه در تازی نیامده بنگرید به مقیلبا هفت دانه باشد که در ایام عاشورا پزند و خورند و آن گندم و جو و نخود و عدس و باقلا و ماش و لوبیاست: (شکم ز لقمه آلوده پر مکن چو مقیل که گرده مه و مهرت شود بسفره طفیل) (احمداطعمه رشیدی)