جدول جو
جدول جو

معنی مبیض

مبیض((مُ بَ یِّ))
جامه سفید پوشنده، سفید گرداننده (جامه و غیره)
تصویری از مبیض
تصویر مبیض
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با مبیض

مبیض

مبیض
سخت سپید شده. (از منتهی الارب). سپید. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

مبیض

مبیض
جامۀ سفید پوشیده. (از منتهی الارب). لباس سپید پوشیده. (ناظم الاطباء). جامۀ سپید پوشنده. (آنندراج) ، سفیدگرداننده. (از منتهی الارب) (آنندراج). سپید کننده و گازر و جلا دهنده و زداینده و زینت دهنده و آراینده. (ناظم الاطباء) ، پر کننده، خالی کننده. تهی نماینده. (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا