معنی مقید - فرهنگ فارسی معین
معنی مقید
- مقید((مُ قَ یَّ))
- بند شده، در قید و بند، بسته
تصویر مقید
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با مقید
مقید
- مقید
- بسته، مشروط، منوط، وابسته، پای بست، پای بند، دامنگیر، دچار، اسیر، حبس، دربند، گرفتار، علاقه مند، مطلق
متضاد: رها، معتقد، متعهد
فرهنگ واژه مترادف متضاد