جدول جو
جدول جو

معنی مسعن - جستجوی لغت در جدول جو

مسعن
(مُ سَعْ عَ)
دلو بزرگ که از دو چرم سازند. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مطعن
تصویر مطعن
نیزه زن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مسنن
تصویر مسنن
دندان ساز، دندان پزشک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مسخن
تصویر مسخن
گرم کننده، حرارت دهنده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مسکن
تصویر مسکن
آرامش دهنده، آرام کننده، در پزشکی ویژگی دارویی که درد را آرام می کند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مسعر
تصویر مسعر
نرخ نهاده، قیمت گذاری شده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مسکن
تصویر مسکن
محل سکنی، منزل، خانه، جایگاه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مسمن
تصویر مسمن
فربه، چاق، چرب، پر روغن، مسما، خوراکی که از گوشت، بادمجان یا کدو تهیه می شود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مسین
تصویر مسین
مسی، به رنگ مس، زرد مایل به قرمز، تهیه شده از مس
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مسخن
تصویر مسخن
گرم شده گرم کننده گرم شده حرارت داده گرم کننده حرارت دهنده
فرهنگ لغت هوشیار
آسیا نیزه، نیزه زننده نیزه زدن، زخم نیزه، آک (عیب) بسیار طعن زننده بدشمن، جمع مطاعن مطاعین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مسکن
تصویر مسکن
منزل، مقر، مقام، جایگاه، نشیمن
فرهنگ لغت هوشیار
فربه، چرباک روغندار فربه کننده فربه کرده شده، چاق فربه: همی برگشت گرد قطب جدی چو گرد بابزن مرغ مسمن. (منوچهری)، روغن دار چرب، نوعی غذای چرب که اقسام مختلف دارد. توضیح مسمن بر وزن معظم از سمن بمعنی چربی است ولی معمولا نون آنرا بالف تبدیل کنند و مسما گویند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مسین
تصویر مسین
منسوب به مس ساخته از مس: ظروف مسین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مسنن
تصویر مسنن
دنداپزشک، دندانساز دندان پزشک دندانساز، جمع مسنین
فرهنگ لغت هوشیار
این واژه و هم چنین تسعید در واژه نامه های تازی نیامده نیکبخت سعادتمند نیکبخت: خواجه بسان غضنفریست کجاهست بستدن و دادنش دودست مسعد. (منوچهری) توضیح تسعید در قاموسهای معتبر عربی نیامده
فرهنگ لغت هوشیار
نرخگذاری شده ارزیابی شده بها کرده شده ارزیاب نرخگذار فروزینه فروزینه آتش، آتشکاو، گرما سنج، جنگ افروز، دراز گردن قیمت کرده شده بها کرده شده. قیمت کننده بها کننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تسعن
تصویر تسعن
بیش فربهی گندگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مسعط
تصویر مسعط
بینی چکان بینی شوی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مسعی
تصویر مسعی
کوشش، راه روش سعی کوشش، مسلک راه، تصرف، جمع مساعی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مسفن
تصویر مسفن
چوبساو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مسخن
تصویر مسخن
((مَ سَ خِّ))
گرم کننده، حرارت دهنده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مسعد
تصویر مسعد
((مُ سَ عَّ))
نیک بخت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مسعر
تصویر مسعر
((مُ عَ))
قیمت کرده شده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مسعی
تصویر مسعی
((مَ عا))
سعی، کوشش، مسلک، راه، تصرف
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مسکن
تصویر مسکن
((مَ کَ))
منزل، محل اقامت، جمع مساکن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مسکن
تصویر مسکن
((مُ سَ کِّ))
تسکین دهنده، آرام کننده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مسمن
تصویر مسمن
((مُ سَ مَّ))
چاق، فربه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مسنن
تصویر مسنن
((مُ سَ ن ِّ))
دندان پزشک، دندان ساز
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مطعن
تصویر مطعن
((مِ عَ))
بسیار نیزه زننده به دشمن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مسکن
تصویر مسکن
آرام بخش، خانه، سرپناه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از مسکن
تصویر مسکن
Habitation
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از مسکن
تصویر مسکن
habitação
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از مسکن
تصویر مسکن
Wohnung
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از مسکن
تصویر مسکن
mieszkanie
دیکشنری فارسی به لهستانی