نعت فاعلی از استمساک. معتصم و چنگ درزننده. (از اقرب الموارد) (از غیاث) (از آنندراج). ج، مستمسکون. و رجوع به استمساک شود: أم آتیناهم کتاباً من قبله فهم به مستمسکون. (قرآن 21/43)
نعت فاعلی از استمساک. معتصم و چنگ درزننده. (از اقرب الموارد) (از غیاث) (از آنندراج). ج، مستمسِکون. و رجوع به استمساک شود: أم آتیناهم کتاباً مِن قبله فَهُم به مستمسِکون. (قرآن 21/43)
چنگ درزننده. (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) : به حبل تقوی و یقین و عروه وثقی دین متمسک و معتصم بوده است. (سندبادنامه ص 216). امیرنصر به مذهب امام ابوحنیفه رحمه اﷲ متمسک بود. (ترجمه تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 440) ، بازایستنده از چیزی. (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب). رجوع به تمسک شود، ضبط کننده و باز دارنده، سخت گیرنده، نگاهدارنده. (ناظم الاطباء)
چنگ درزننده. (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) : به حبل تقوی و یقین و عروه وثقی دین متمسک و معتصم بوده است. (سندبادنامه ص 216). امیرنصر به مذهب امام ابوحنیفه رحمه اﷲ متمسک بود. (ترجمه تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 440) ، بازایستنده از چیزی. (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب). رجوع به تمسک شود، ضبط کننده و باز دارنده، سخت گیرنده، نگاهدارنده. (ناظم الاطباء)
تدارک شده، جبران شده، عاید شدن، بمقام وصل رسیدن ساختاریده (از ریشه پهلوی) آماده شده، پاینوشت پاینامه، روشن گشته تدارک شده جبران شده، رفع تو هم شده، ذیلی بر کتاب یا رساله یامقاله که درآن بعض نکات شرح شود، استدراک در فن استیفا عبارت بود از تفاوتی که بهنگام مقابله نسخه مشرف بانسخه عامل ابر اثر فوت یا غیبت کسی که محصول یا مزروعی باید عاید وی گردد حاصل میگردیده و بعبارت دیگر چون کسی که باید از محصول یا مزروع بهره مند گردد در میان نبوده آنچه بوی تعلق میگرفته صرفه پرداخت کننده می گردیده و این بظاهر مستدرک نامیده میشده است
تدارک شده، جبران شده، عاید شدن، بمقام وصل رسیدن ساختاریده (از ریشه پهلوی) آماده شده، پاینوشت پاینامه، روشن گشته تدارک شده جبران شده، رفع تو هم شده، ذیلی بر کتاب یا رساله یامقاله که درآن بعض نکات شرح شود، استدراک در فن استیفا عبارت بود از تفاوتی که بهنگام مقابله نسخه مشرف بانسخه عامل ابر اثر فوت یا غیبت کسی که محصول یا مزروعی باید عاید وی گردد حاصل میگردیده و بعبارت دیگر چون کسی که باید از محصول یا مزروع بهره مند گردد در میان نبوده آنچه بوی تعلق میگرفته صرفه پرداخت کننده می گردیده و این بظاهر مستدرک نامیده میشده است