- مستعربه
- مونث مستعرب و تازی زده، تازی نما، بیابانی شونده مونث مستعرب: یاجماع ایمه این علم احداث مستعربه و متاخران شعرا جزآنچ صحیح اللفظ ظاهر الجواز باشد تقیل ایشان نشایدکرد... . یا عرب مستعربه. عرب غیر خالص مقابل عرب عاریه
معنی مستعربه - جستجوی لغت در جدول جو
- مستعربه ((مُ تَ رِ بِ))
- عرب غیرخالص
- مستعربه
- مستعرب، آنکه از اعراب تقلید می کند، عجم داخل شده در میان اعراب
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
مونث مستغرب موث مستغرب
مونث مستعذب مونث مستعذب
کسی که از اعراب تقلید می کند، عجم داخل شده در میان اعراب
گشن خواهنده، دشنامگوی، سخن زشت آورنده عجمی که داخل عرب شود، عجمی که تقلیدعرب کند عرب نما، سخن زشت عربی آورنده، جمع مستعربین
عاریت آورده شده برای او، در علوم ادبی در بیان، کلمه ای که به مستعارمنه تشبیه می شود
مستظرف، ظریف، زیبا، چیزی که ظریف و زیبا ساخته شده
سرزمین یا کشوری که دولت بیگانه ای آن را تصرف کرده باشد
مستخرجه در فارسی مونث مستخرج: بیرون آورده مونث مستخرج جمع مستخرجات. مونث مستخرج جمع مستخرجات
مستعمله در فارسی مونث مستعمل و ساخته کار دست مونث مستعمل مستعملات
استعمار شده
مستعلیه در فارسی مونث مستعلی و کامی وات کامی
جمع مستعرزب درحالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده رانکنند)
سپنج آورده (بن) در استعار ه مشبه را مستعارله نامند
مستظرفه در فارسی مونث مستظرف: درمک نازک نازکساخت و هنرهای زیبا مونث مستظرف. یا صنایع مستظرفه. هنرهای زیبا مانند: نقاشی مجسمه سازی منبت کاری رقص و غیره
مستطرفه در فارسی مونث مستطرف و گیاه در نیام نیامیک، داراک نو، آغاز زمانه مونث مستطرف
مستشرقه در فارسی مونث مستشرق بنگرید به مستشرق مونث مستشرق
مونث مستکره مونث مستکره
مونث مستکبر
مونث مستغرق
((مُ تَ رَ فِ))
فرهنگ فارسی معین
مؤنث مستظرف
صنایع مستظرفه: هنرهای زیبا مانند، نقاشی، مجسمه سازی، منبت کاری و غیره
صنایع مستظرفه: هنرهای زیبا مانند، نقاشی، مجسمه سازی، منبت کاری و غیره
ناپسند، نفرت انگیز
پاک دامن، پارسا، زن
گوارا، مطبوع و خوشایند
موجب، سبب، دنباله رو، پیرو
غریب شمرده، عجیب وغریب، بیگانه
آنکه آگاهی می دهد، آگاه کننده، طالب آگاهی
متعذبه در فارسی مونث متعذب خوردنی خوشگوار، نوشیدنی خوشگوار، کیفر، کیفر دهنده
مستحبه در فارسی مونث مستحب روا چنب، خواستنی دلخواه مونث مستحب جمع مستحبات
وامدار
مسترقه در فارسی مونث مسترق: ترفت تروفتک دزدیده