پگاه آینده. (آنندراج). پگاه آینده و آن که بامداد می رسد. (ناظم الاطباء) ، کسی که پگاه می خوابد و به خود مشغول می گردد، خورندۀ در بامداد. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). و رجوع به تصبح شود
پگاه آینده. (آنندراج). پگاه آینده و آن که بامداد می رسد. (ناظم الاطباء) ، کسی که پگاه می خوابد و به خود مشغول می گردد، خورندۀ در بامداد. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). و رجوع به تصبح شود
نعت فاعلی از استصلاح. نیکو کردن خواهنده، ضد مستفسد. (منتهی الارب) (آنندراج) (اقرب الموارد). آنکه نیکوئی کردن می خواهد و صلح می جوید. (ناظم الاطباء). رجوع به استصلاح شود
نعت فاعلی از استصلاح. نیکو کردن خواهنده، ضد مستفسد. (منتهی الارب) (آنندراج) (اقرب الموارد). آنکه نیکوئی کردن می خواهد و صلح می جوید. (ناظم الاطباء). رجوع به استصلاح شود
نعت مفعولی از استقباح. زشت و قبیح شمرده شده. زشت دیده شده. ضد مستحسن. (از اقرب الموارد). زشت و بد. (آنندراج). زشت داشته. قبیح: یکی بر سر راهی مست خفته بود... عابدی در وی گذر کرد و در حالت مستقبح او نظر. (سعدی). - مستقبح الذکر، که ذکر آن قبیح باشد. که یادآوری آن زشت باشد
نعت مفعولی از استقباح. زشت و قبیح شمرده شده. زشت دیده شده. ضد مستحسن. (از اقرب الموارد). زشت و بد. (آنندراج). زشت داشته. قبیح: یکی بر سر راهی مست خفته بود... عابدی در وی گذر کرد و در حالت مستقبح او نظر. (سعدی). - مستقبح الذکر، که ذکر آن قبیح باشد. که یادآوری آن زشت باشد