نعت فاعلی از استثبات. رجوع به استثبات شود، آنکه در امری درنگ کند و شتاب نکند. (اقرب الموارد) ، مشورت کننده و بررسی کننده در کار خویش. (اقرب الموارد) ، صابر وشکیبا، پایدار و برقرار، خواهان ثبوت و پایداری و برقراری. (ناظم الاطباء)
نعت فاعلی از استثبات. رجوع به استثبات شود، آنکه در امری درنگ کند و شتاب نکند. (اقرب الموارد) ، مشورت کننده و بررسی کننده در کار خویش. (اقرب الموارد) ، صابر وشکیبا، پایدار و برقرار، خواهان ثبوت و پایداری و برقراری. (ناظم الاطباء)
درنگ کننده. (آنندراج) (از فرهنگ جانسون). متوقف. (ناظم الاطباء) ، بجای آورنده. (آنندراج). راست کننده کار و تمام کننده. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون) ، برقرار باشنده. (آنندراج). ثابت و برقرار و مقرر و قائم. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون). و رجوع به تثبت شود
درنگ کننده. (آنندراج) (از فرهنگ جانسون). متوقف. (ناظم الاطباء) ، بجای آورنده. (آنندراج). راست کننده کار و تمام کننده. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون) ، برقرار باشنده. (آنندراج). ثابت و برقرار و مقرر و قائم. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون). و رجوع به تثبت شود