جدول جو
جدول جو

معنی مساعی - جستجوی لغت در جدول جو

مساعی
سعی ها، کوشش ها، جمع واژۀ سعی
تصویری از مساعی
تصویر مساعی
فرهنگ فارسی عمید
مساعی
جمع سعی، کوش ها کوشش ها جمع مسعی سعیها کوششها
تصویری از مساعی
تصویر مساعی
فرهنگ لغت هوشیار
مساعی
((مَ))
کوشش ها، سعی ها
تصویری از مساعی
تصویر مساعی
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مساوی
تصویر مساوی
برابر، پایاپای، یکسان
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از سماعی
تصویر سماعی
حکایتی و نقلی، بنا شده بر عادت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مساوی
تصویر مساوی
هم ارزش، برابر، هم اندازه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مساعد
تصویر مساعد
مناسب، هم بازو، یار و یاور، موافق
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مساحی
تصویر مساحی
مساحت کردن، اندازه گیری زمین، نقشه برداری
فرهنگ فارسی عمید
جمع مرعی، چراگاه ها، واستر باژ ها (واستر مرتع)، دام باژ ها نمیدنده تیمار دار در نگرنده جمع مرعی چراگاهها: احوال مراعی و شکارگاهها ببین، مالیات مرتع، مالیاتی که بابت میشها و بزهای شیرده پرداخته میشد. مراعات کننده: ... و آواز ناعی بسمع آن شاه مراعی رسید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مساعف
تصویر مساعف
نزدیک، شدنی، سازگار در خور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مساعد
تصویر مساعد
یاری دهنده، یارمند، کمک کننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مساحی
تصویر مساحی
در تازی نیامده زمین پیمایی مساحت کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مساوی
تصویر مساوی
بدیها برابر، هموار، معادل، متوازی، همتا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سماعی
تصویر سماعی
((سَ))
هرآن چه شنیده شده باشد، بنا شده بر عادت، آن چه که مبنی بر قاعده نیست
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مساعد
تصویر مساعد
((مُ عِ))
موافق، یاور
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مراعی
تصویر مراعی
((مَ))
جمع مرعی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مراعی
تصویر مراعی
((مُ))
مراعات کننده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مساوی
تصویر مساوی
((مُ))
برابر، یکسان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مساوی
تصویر مساوی
((مَ))
جمع مساوه، کردارهای زشت، بدی ها
فرهنگ فارسی معین
کلماتی که از فصحا شنیده شده و در نظم و نثر استعمال کرده اند و دیگران هم استعمال می کنند و موقوف بر قاعده نیست و بر آن ها قیاس نمی توان کرد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مساری
تصویر مساری
گذرگاه، آب رو
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مراعی
تصویر مراعی
مراعات کننده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مراعی
تصویر مراعی
گیاهان و سبزه ها، چراگاهها، جمع واژۀ مرعیٰ، جمع واژۀ مرعا
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مساوی
تصویر مساوی
بد بودن ها، زشت بودن ها، بدحالی ها، جمع واژۀ مساءة و مسائت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ساعی
تصویر ساعی
کوشنده، کوشا، جدی، کاری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ساعی
تصویر ساعی
سعی کننده، کوشنده، کوشا، عامل وصول باج و خراج، والی، عامل، برید، قاصد، سخن چین
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مسعی
تصویر مسعی
کوشش، راه روش سعی کوشش، مسلک راه، تصرف، جمع مساعی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ساعی
تصویر ساعی
کوشا، سعی کننده، شتابنده، سخن چین
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مسعی
تصویر مسعی
((مَ عا))
سعی، کوشش، مسلک، راه، تصرف
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اشتراک مساعی
تصویر اشتراک مساعی
همکردگی (بهره از)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تشریک مساعی
تصویر تشریک مساعی
ساخته فارسی گویان به جای اشتراک مساعی هنباز کوشی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تشریک مساعی
تصویر تشریک مساعی
همکاری، همفکری
فرهنگ فارسی عمید