جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با مساعی

مساعی

مساعی
مَساع. جَمعِ واژۀ مَسعاه. (اقرب الموارد). رجوع به مسعاه شود، جَمعِ واژۀ مَسعی. (اقرب الموارد). رجوع به مسعی شود، سعی و جهد و کوشش و سعی ها و کوشش سزاوار ستایش و کردارهای نیکو. (ناظم الاطباء) : آن چنان آثار مرضیه و مساعی حمیده که در تقدیم ابواب عدل و سیاست سلطان ماضی... ابوالقاسم محمود است. (کلیله و دمنه). از مساعی حمید و مآثر مرضی و مشکور... (سندبادنامه ص 7). آن چندان مساعی حمید و مآثر مرضی که... (سندبادنامه ص 18). او چند سال در ایالت آن بقعه آثار حمیده و مساعی پسندیده تقدیم داشت. (ترجمه تاریخ یمینی ص 440).
- مساعی جمیله، کوششهای نیکو. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا