- محرابگه
- مسجد، جهان عالم: درین محرابگه معبودشان کیست ک وزین آمد شدن مقصود شان چیست ک (نظامی. خسرو و شیرین)
معنی محرابگه - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
جای محراب، مسجد، کنایه از جهان، دنیا
محرابگه: مهرابگاه مهرابگه، مزگت، گیتی مسجد، جهان عالم (بعقیده صوفیان همه موجودات عالم بعبادت خدا اشتغال دارند)
جای پوشیده خلوت
چای تازی
با هم جنگ کردن، جنگیدن، در علم حقوق از بین بردن نظم و امنیت با استفاده از اسلحه یا بدون آن
رابطه داشتن، مداومت و مواظبت کردن
معاملۀ پولی کردن با گرفتن سود، ربح گرفتن، سود دادن
محاربه و محاربت در فارسی: جنگ رزم با یکدیگر جنگیدن حرب کردن، حرب جمع محاربات
محابا و محابات در فارسی: پروا، باک هراس، کرانجیگری
مهرابی گونه ای شمشیر منسوب به محراب: ، مسجد، نوعی شمشیر
مرابعه در فارسی بهار مزد کردن، بار بردار ساختن: دو دستی زنبه ساختن با دست ها بهار مزد کردن مقابل مضایقه (تابستان مزد کردن)، دو کس دست هم را گرفته تنگبار بر شتر نهادن چون مربعه نباشد (مربعه چوبی است که دو مرد دو طرف آنرا بگیرند تا بار را برای نهادن بر - چارپایان با آن بلند کنند)
با هم ربط دادن
سود دادن
منسوب به محراب، مسجد، نوعی شمشیر
(پسرانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
بخشی از یک از عبادتگاه که پیش روی نمازگزاران و عبادت کنندگان است و پیش نماز یا کشیش در آنجا می ایستند
جای ایستادن پیش نماز، طاق مسجد که در سمت قبله است، قبله، بالای خانه، صدر مجلس، جایگاه شیر
بالاخانه و حجره بالای حجره، صدر مجلس، جای ایستادن پیشنماز در مسجد
((مِ))
فرهنگ فارسی معین
بالای خانه و صدر مجلس، جای ایستادن پیشنماز در مسجد، بخشی از یک عبادتگاه که در هنگام عبادت رو به آن می ایستند، جمع محاریب